💞 ووت یادت نره بیب 💞
Love and Madness🥂
MAHDA
Part90رابطه عاشقانه داشتن یک پروسه شگفت انگیز و پر از سوپرایز و چیزای جدیده
مثلا با مرور زمان تو می فهمی همه اون چیزایی که به شخصه فکر میکنی و درموردشون تصمیم میگیری در عین حالی که برای تو فوق عاقلانه و درسته
وقتی از یک بعد دیگه بهش نگاه کنی ممکنه خیلی احمقانه و نادرست باشه.توی یک رابطه
اولین قدم، اون احساس عشقو علاقه ای که حس میکنی
ولی چیزی که اون عشق جوونه زده رو تبدیل به شکوفه خالص ناب میکنه، عنصر «احترام و اعتماده»یک رابطه احساسی
یعنی حضور دو نفر که قلباشون بهم پیوند خورده و با تصورات شخصی و عقاید و علایق متفاوت کنارهم برای لمس بیشتر اون حس گرم دونفره قدم بر میدارن.یک رابطه
یعنی اگه اون یکی قدمی جلو میزاره و به سمتت میاد
نفر بعدی تویی که باید دو قدم به سمتش بری و تلاششو برای بهبود و پیشرفت رابطتون تحسین کنی.
و این یعنی
«حمایت و حضور دو طرفه»و اون شرینی که انتظارشو میکشی
زمانی بیشتر میشه که اون عشق به ثباتی برسه که اعتماد توش حرف اولو بزنه؛
و این اعتماد از شناخت میاد.یعنی تو هرچی از پارتنرت بیشتر بدونی فاصله های بینتون کمتر و اون سالایی که بی هم گذروندین و توی شرایط
مختلف رشد کردین کم رنگ تر میشه.
و پروسه ای که برای رسیدن به اون شناخت،طی میشه یک رابطه
« پایدار و زیبا » رو به وجود میاره.دست از افکارش کشید
سرشو بالا گرفت نگاهشو به پسری که با دردسر های فراوان از رفتن منصرفش کرده بود و حالا مدتی میشد که مقابلش به میز تکیه داده و بهش نگاه میکرد چشم دوخت
لبخندی زد و زیر لب زمزمه کرد_دقیقا مثل من که این قدر میشناسمت
که میتونم این اوضاع رو به راحتی تغییر بدم.زیر نگاه چشمانی که هاله سرخ رنگی توأم با خستگی بهش دوخته شده بود
سرشو کج کرد و با لحنی که به ظاهر حیرت زده بود گفت_واوو گاد
من دوست پسری دارم که داشت ازم فرار میکرد که یک وقت با عصبانیتش منو نرنجونه
ولی از این طرف داره با نگاهای بی احساسش کاری میکنه که حس آشغال بودن بهم دست بده
و از خودم متنفر شم
اوکی گرفتم این یک تنبیه روانیه!اون خوب میدونست جملاتی که توی اون اتاق به زبون آورده بود چه قدر نادرست بودن و اون سیلی...
ولی
وجود خالص و تحسین برانگیز پسری که معشوقه اش بود باعث میشد که بتونه با کمال غرور این تضمین رو به خودش بده که دلخوری ها و مشکلات ناچیزی که بینشون پیش اومده بود رو حل و فصل کنهفقط باید در این لحظه بد خلقی هایی که کرده بود رو جبران میکرد و راهش..
خیلی ساده بود.

YOU ARE READING
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanfictionLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...