Prt_56

371 86 6
                                    

❤️قبل از خواندن لایک کنید💚

Love and Madness🥂
MAHDIE
Part56

_اصلا گوش میدی چی میگم؟

تیکه انداخت و ییبو بدون ربط به بحثشون زبونش رو روی لبش کشید و گفت

_نمیخوای شلوارت عوض کنی؟

«منحرف لعنتی»

جان چشماش رو چرخوند و با تاسف گفت

_برای کی دارم حرف میزنم من؟!

ییبو خسته از موعظه های جان همونطور که خیره به کمربند نیمه بازش بود جواب داد

_من ترجیح میدم یک بار با گلوله چند نفر رو به تیر ببندم تا بعد اون اطرافم آروم باشه و کسی حق دخالت توی کارای منو به خودش نده
اصلنم مهم نیست بخوان درموردم چی فکر کنن و چی بگن
دیونه؟ بی شرم؟ گستاخ؟ بی اصل و نصب؟
هیچ کدوم برام ارزش نداره.
حالا به ادامه کارت برس!

تا قبل از این که جمله آخرش رو به زبون بیاره
توی ذهن جان جمله « اون واقعا برای خودش زندگی می‌کنه» چرخ می‌خورد

اما با شنیدن جمله آخرش و برق توی نگاهش سرش رو تکون داد و توی دلش قهقه ای زد

«  کنترل ناپذیره و رام نشدنی »

جان با لبخندی که روی لبش بود به ییبو نزدیک شد و کمربندش رو بند انگشتاش کرد و با شیطنت به نگاه مستقیم و پر از تمرکز ییبو تیکه انداخت

_به چی داری این قدر دقیق نگاه میکنی؟
هیچ استریپ تیزی *در کار نیست!

« یعنی برهنه شدن تیکه تیکه بدن با ریتم اهنگ و به کسی که این کارو میکنن و شغلشون میگن استریپ تیز»

ییبو دستش رو بلند کرد و کمربند باز شده جان رو که دور کمرش رها بود رو گرفت و اونو مقابل خودش کشید

_استریپ تیز یک وکیل با کت شلوار زیادی سکسی به نظر میاد!

دستش رو بلند کرد و با انگشتاش به آرومی از روی کتف جان تا سینه اش رو لمس کرد و بعد از کمر تا وی لاینش رو ضربدری گزروند ( محض رضای فاک!  داره  مراحل برهنه شدن استریپ تیزو با دستاش نشون میده)

جان چشماش ریز کرد و با طعنه گفت

_به نظر حرفه ای میای.

ییبو نیشخند زد و کمربند جان رو بیشتر کشید و اونو به خودش نزدیک تر کرد

_دیدنش اندازه موهای سرم برای حرفه ای شدن توش کافیه

جان هومی کشید و بهش خیره شد
تقریبا تمام حالت هاش رو می شناخت
پس
« بازی خوبی رو شروع نکردی عزیزم!»

خودشو جلو تر کشید و زانوشو روی تخت گذاشت و توی یک حرکت انتحاری روش خم شد و اونو به پایین هل داد

⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡Where stories live. Discover now