❤️لایک و کامنت یادتون نره 💚
Love and Madness🥂
MAHDIE
Part74ییبو خودشو عقب کشید و نالید
_چجوری دستای به این کوچیکی میتونه این قدر سنگین باشه آخه؟!
جان چشم غره ای بهش رفت و گفت
_دست از مسخره بازی بردار و به کارت برس ییبو
چند قالب یخ داخل جام های خالی ریخت و در همون حال نگاهی به جکسون و چنگ شیائو که در کنار هم مشغول بودن انداخت
جکسون جام های مختلف رو تند تند پر میکرد و حرفه ای باهم مخلوط میکرد و هم میزد
جان لبشو خیس کرد و رو به ییبو گفت
_به نظر میرسه جکسون خیلی حرفه ای باشه
ییبو بطری دیگه ای رو برداشت و توی جام یخ هایی که جان پر کرده بود خالی کرد و جواب داد
_جکسون؟!
اون سالهاست که حرفه خانوادگیشونو دنبال میکنه و در حال حاضر صاحب دوتا از بارای بزرگ و مجلل مسکوعه
آشناییش با چنگ هم در همین راستا بودش.به میز تکیه داد و جامی رو به سمت جان گرفت و با نیشخند ادامه داد
_ عشق در پاویون ( بار)
جان پوزخندی زد و جام از دست ییبو بیرون کشید و جواب داد
_مثل این که یادت رفته که خودت منو به گی بار دعوت کردی؟!
اونم برای برسی بندهای قرارداد
آخرش چی شد، هوم؟!ییبو مردمک چشماشو درشت کرد و با شیطنت گفت
_من تورو دعوت کردم به اون بار چون به علامتایی که بهت میدادم توجه نمیکردی و میخواستم اینجوری دست خودمو باز تر کنم
که نتیجه اش بهتر از حد تصورم شدجان چشماشو چرخوند و با تاسف سری برای نگاه براق و لحن هیجانی ییبو تکون داد و گفت
_چه افتخاری واقعا
مایع توی مزه مزه کرد و از طعم خوبی که داشت هیسی کشید و بی ربط گفت
_این واقعا فوق العادست!
با برگشتن اریک و شوآن شاتای آماده شده رو روی میز چیدن و دورش نشستن
اریک نگاهی به ییبو و جان که کنار هم سمت چپ و چنگ و جکسون که سمت راست نشسته بودن انداخت و با حرص گفت
_کاپلیش نکنید دیگه لعنتی ها
الان من و شوآن چی کار کنیم این وسط؟!ییبو نگاه بی تفاوتی بهش انداخت و بیشتر به جان نزدیک شد
و چنگ در جواب اریک گفت_غر نزن بشین کنار شوآن میخوایم
« لاو شات » بازی کنیم باید دو به دو باشیمورقا رو دسته کرد و گفت

ESTÁS LEYENDO
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanficLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...