Love and Madness🥂
MAHDIE
Part97زمان خیلی سریع گذشت.. یا شاید همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد
این قدر سریع که کمتر از یک روز از تصمیمش گذشته بود و حالا روی صندلی چرم هواپیمای مسافرتی نشسته و از پنجره دایره ای شکل به آسمان کشوری نگاه میکرد که آخرین بار با نفرت ازش گذشته بود.نفس عمیقی کشید
ضربه آهسته ای به ییبو که صندلی کنارش رو مشغول کرده بود و با موبایلش ور میرفت زدییبو هندزفری توی گوشش رو بیرون کشید و پرسید
_چی شده؟!
جان لبخندی روی لبش نشوند و جواب داد
_هیچی
من میرم سرویس بهداشتی.از جا بلند شد و خودشو به سرعت به سرویس بهداشتی هواپیما رسوند
به محض بسته شدن در اتاقک بهش تکیه زد و تنش رو رها کرد.
با رخوت و حال دگرگون شده موهاشو توی چنگ گرفت و ناله ای سر داداحساس بی قراری که وجودشو فرا گرفته بود غیر قابل توصیف بود و هیچ راهی برای رهایی ازش نداشت.
به چهره رنگ پریده اش که حالا توی تنهایی و خلوت خودش آسیب پذیری و استرس زیاد توی موج میزد
چشم دوختجنگ درونی.. این چیزی بود که از به آتیشش کشیده بود.
هیچ آمادگی برای این شرایط نداشت و حالا وجودش به ولولا افتاده بود..قوطی قرص های آرام بخش رنگارنگ را توی مشت خالی کرد و یک ضرب بالا داد.
صفحه موبایلشو روشن کرد و به پیام های روی صفحه چشم دوخت و لبخند تلخی زد« شیائو جان لعنتی داری چه غلطی میکنی؟
ما باهم یک توافقی داشتیم و تو نمیتونی گند بزنی به همه چی..»و هزارن پیام دیگه از این قبیل که حالش را هر لحظه بدتر از قبل میکرد و شجاعتش را کمتر..
چشماشو بست
اون تصمیشو گرفته بود...چیزی را که چند ماه پیش به اشتباه شروع کرده بود را باید به اتمام می رساند.این قانون طبیعت بود.
برای به دست آوردن چیزی باید چیزی را فدا میکرد
برای نگه داشتن چیزی باید چیز دیگری را می باخت.انگشت هایش به سرعت روی صفحه کلید لغزیدند و دکمه ارسال رو فشرد
« من اینجام و اون همراه منه! »
نگاه سردی به تصویر توی آیینه که بهش پوزخند میزد انداخت و از اتاقک بیرون زد.
روی صندلیش جا گرفت و نگاهشو به بیرون دوخت
ییبو که متوجه حال دگرگون شده جان از اول پرواز شده بود
کمی به سمتش خم شد و پرسید_حالت خوبه؟
جان نگاهشو از پنجره کند و بهش دوخت
لب خشک شده اش رو خیس کرد
سری تکون داد و بهونه آورد
![](https://img.wattpad.com/cover/296750287-288-k19056.jpg)
YOU ARE READING
⚡« عشق و جنون» Love And Madness ⚡
FanfictionLove and Madness🥂 Writer : mahdie Yibo Top Happy End خلاصه : شیائو جان سی ساله وکیل کارکشته کمپانی بزرگ چین برای بستن قرارداد بزرگی به آمریکا سفر میکنه و با وانگ ییبو بیست و چهارساله وارث زنجیره تجاری لئون، پلی بوی سرکش و رام نشده آشنا میشه پسری ک...