part5:Done

85 13 0
                                    

#پارت_5

عنوان پارت: "انجام شد"

کت و شلوار شیکش و موهای بالا کشیده شدش ازش یک جنتلمن ساخته بود.
عینک مخصوص روی چشم هاش که مجهز به سه دوربین بود مستقیما به سیستم یوهان وصل بود تا اون هم بتونه به راحتی محیط داخلی بار رو ببینه و نقاط ضعف و قوتش رو تایین کنه.
یک دوربین در وسط و دو دوربین روی دسته های عینک به یوهان اجازه میداد یک نمای کامل از بار داشته باشه.
ون مخصوصشون رو توی کوچه کناری پارک کرده بودن و اون لحظه یوهان که هر سه تصویر رو توی مانیتور های مقابلش چک میکرد لب باز کرد:

_سمت چپت، یه نمای باز ازش لازم دارم تهیونگ

پسر بزرگتر که به لطف هدست بسیار کوچیک توی گوشش صدای اون رو به راحتی می‌شنید بدون اینکه جلب توجه کنه سر به اطراف چرخوند تا بنظر برسه داره ظاهر بار رو برسی می‌کنه و بعد به کندی به سمت میز طویل کنار بار قدم برداشت. یکی از صندلی های پایه بلند رو برای خودش عقب کشید و درحالی که می‌نشست دستش رو خیلی کوتاه برای بارتندر بلند کرد.
وقتی مرد آلمانی مقابلش ایستاد و به انگلیسی خوش آمد گفت و سفارشش رو پرسید خیلی کوتاه جواب داد:

_مارتینی

بی توجه به اینکه بارتندر با چه مهارتی درحال آماده سازی سفارششه نگاهش به هر طرف می‌چرخید.
همین امروز صبح پا به آلمان گذاشته بودن و حالا اون اینجا توی گرونشپاین بود تا راه های فرار، نقاط کور، دوربین های امنیتی و هرچیز به درد بخور دیگه ای رو بررسی کنه
تعداد دیگه ای از افراد تیمش هم توی بار بودن.
تهیونگ میتونست به راحتی اون هارو ببینه با اینحال هر دو طرف به قدری مهارت داشتن که حتی اتفاقی هم تماس چشمی ای برقرار نکنن.

_موقعیت ساعت سه، راهروی اونجا به طبقه بالا و وی آی پی راه داره.
ما عملا هیچ تصوری از اون راهرو و داخلش نداریم پس باید هرجور که شده پای خودت رو به اونجا باز کنی.

نگاهش آهسته به همون سمت چرخید.
راهرو باریکی که دو گارد امنیتی درشت هیکل دو طرفش ایستاده بودن و از فلزیاب های توی دستشون کاملا مشخص بود که نمیشه با هیچ وسیله الکترونیکی ای پا به اون راهرو گذاشت!

_سفارشتون آقا

بارتندر درحالی که جام اون رو مقابلش می‌گذاشت گفت تا توجهش رو جلب کنه و تهیونگ درحالی که دست میبرد تا جام رو نزدیک تر بکشه لب تر کرد و به انگلیسی پرسید:

_پارتنرم عاشق تجملاته و این بار واقعا عالی بنظر میاد، اگر بخوام یه برنامه سوپرایزی برای تولدش اینجا داشته باشم باید با کی صحبت کنم؟!

بارتندر به طرز کاملا واضحی سر تا پاش رو از نظر گذروند تا مطمئن بشه تهیونگ به قدری ثروتمند هست که بتونه از پس چنین کاری بر بیاد و هدفش فقط وقت تلف کردن نیست.
در این لحظه باید از جاستین ممنون می‌بود که سر تا پاش رو با لباس ها و جواهرات برند پر کرده بود!

𝑴𝑶𝑳𝑻Where stories live. Discover now