part30:box

73 16 7
                                    

#پارت_30

عنوان پارت: " جعبه"

نفسش صدادار دم و بازدم میشد و سر پنجه پاش با سرعتی دیوانه وار به زمین زیر پاش کوبیده میشد.
بقیه افراد حاضر در اتاق چنان ساکت بودن که انگار حتی نفس هم نمیکشیدن!
خیره به خنجر های خونی که روی میز مقابلش بود با صدای آرومی که در تضاد با خشم کاملا واضحش بود پرسید:

_کجای اینکه گفتم تهیونگ نباید آسیبی ببینه نامفهوم بود؟

سکوت...
سرش رو بالا آورد و نگاهش رو به کندی بین افراد حاضر در اتاق چرخوند.
جیمین، جین، جیهوپ، یونگی، بکهیون و مینهو.
همه مقابلش شونه به شونه هم ایستاده بودن و اون لحظه یونگی لب باز کرد و آروم توضیح داد:

_دستور به ما نرسیده بود

نگاه تیزش به سمت جین برگشت و پسر بزرگتر به سرعت توجیه کرد:

_تیم آلفا از یه نسخه جدید از محدود کننده های سیگنال استفاده میکرد و زمان برد تا بتونم کد گشایی و خنثی کنم.
تهیونگ قبل از اینکه من دستورات رو به یونگی برسونم درگیر شده بود.

نفسش رو صدادار بیرون داد و خم شد و گلاس شرابش رو برداشت و یک ضرب ازش نوشید.
گلاس خالی رو دوباره روی میز کوبید و اینبار نگاهش رو به سمت بکهیون چرخوند:

_اون پسره چی؟

_به یکی از سوله های غربی منتقل شده و یک تیم بیست نفره و ماهر اونجا نگهبانی میدن.

بکهیون گفت و جونگکوک با رضایت سر تکون داد:

_کی موفق شد گیرش بندازه؟

اینبار مینهو کسی بود که با افتخار لب باز کرد:

_از افراد تیم من بودن، هوانگ هیونجین و لی فلیکس.
با چند شلیک تیر بیهوشی و ایجاد حواس پرتی برای باقی اعضا تیم موفق شدن اونو بی سر و صدا از موقعیت خودش خارج کنن.

_خوبه، هر دو به یک سطح بالاتر ارتقا مقام میگیرن.

چند لحظه سکوت ایجاد شد و بعد بکهیون آروم پرسید:

_باید باهاش چیکار کنیم؟

_فعلا هیچ کار، فقط باید از تهیونگ دور نگهش دارم تا زمانی که بتونم ازش استفاده کنم.
همه به جز جین مرخصید

تیکه دوم حرفش رو بعد از لحظه کوتاهی مکث گفت و اتاق خیلی زود خالی شد.
جونگکوک منتظر موند تا در پشت سر آخرین نفر بسته بشه و بعد به سرعت پرسید:

_حالش چطوره؟

جین به آرومی جواب داد:

_اخرین باری که چک کردم هنوز بیهوش بود اما باقی علائم حیاتیش نرمالن

نفسش رو آهسته بیرون داد و بعد خم شد و شیشه شراب رو از روی میز برداشت.
اونو به لباش چسبوند و چند جرعه نوشید و بعد هین پایین آوردنش کوتاه گفت:

𝑴𝑶𝑳𝑻Where stories live. Discover now