"part 108"

1.8K 361 1.2K
                                    

(کاور پارت رو چک کنین.)

آنچه گذشت:

کوکی منتقل شد... و وسط مکانی فرود اومد که هم شبیه بعد دوازدهم بود و هم نبود. و کوک به همراه یکی از اهالی همون منطقه به درمانگاه برده شد.
اما خوشبختانه با حضور جیمین توی درمانگاه، از بعد دوازدهم بودنِ اون مکان مطمئن شدیم.
بعد هم یونگی وارد داستان شد و متوجه شدیم که یونگی یکی از چشم هاش رو توی جنگ از دست داده، ترفیع گرفته و حالا یدونه چشم مصنوعی آبی خفن داره.
و به سوالات کوک هم خیلی پاسخ داده نشد...

و قرار شد کوک به همراه یونمین به قصر گیبون، که قصر اصلی نامجون و جین توی منطقه‌ی آزاد هست برن تا به سوالاتمون جواب داده بشه.
سو...
لتس گوووو✨😌

__________________________

توانایی مدیریت بحران نامجون حرف نداشت. مسیرهایی که کوکی از سن‌دانته به مناطق آزاد به یاد داشت، زمین تا آسمان تغییر کرده بودند و آن راه‌های نامناسب و ناامن حالا جای خود را به راه‌های ارتباطی پیشرفته و امنی داده بودند که کوکی از تماشای آن‌ها دست برنمی‌داشت.

جاده‌های هوشمند و هموار، سن دانته را به مناطق مسکونی آزاد مرتبط می‌کردند و سرعت، مشخصات و میزان اعتبار وسایل نقلیه‌ی آن، با گیرنده‌های پراکنده و غیر قابل رؤیتی در سطح خیابان سنجیده می‌شد.
این را یونگی که در کنار درشکه‌ی هوشمند درحال تاختن اسبش بود برای کوکی توضیح داد و همچنین، کاربرد چهارچوب‌ها و تونل‌های درگاه مانند طول مسیر را برایش تشریح کرد.
تا مدتی پس‌از جنگ، حکومت به نوعی نظامی محسوب می‌شد. اما نه به معنی محدود کردن زندگی عادی شهروندان، بلکه به معنی زیر نظر گرفتن تمام اقداماتی که پتانسیل تبدیل شدن به خطر برای حکومت تازه شکل‌گرفته‌ی نامجون را داشتند.

رفت‌وآمد ها و مجوزهای عبور و هویت افراد به‌طور مکرر زیر نظر بود و این برای یونگی که در حال انتقال فردی رسماً بی‌هویت در بعد دوازدهم، و به مقصد قصر اصلی فرمانروا بود، تا حد زیادی دردسرساز شد.
در آخرین درگاه به سمت قصر بود که قضیه تا حد بررسی هویت یونگی و اطلاع به نگهبانی هم پیش رفت و به نظر می‌رسید این قضیه فقط برای کوکی خنده‌دار محسوب می‌شود.
یونگی با هر بار عبور از ایستگاه‌های بازرسی عصبی‌تر می‌شد و کوکی از نامجون بابت هوشمند ساختن این ایستگاه‌ها ممنون شد. برای حفظ آرامش یونگی، بهتر بود استفاده از نیروهای انسانیِ به گفته‌ی یونگی «فضول و کُند» به حداقل برسد.

و جیمین... در یک کلمه «مشکوک» بود.
حواس‌پرت و نگران به‌نظر می‌آمد و انگار به چیزی جز موضوع منتقل کردن کوکی به قصر فکر می‌کرد.
صرفاً برای بیرون کشیدن جیمین از افکارش و در مدت زمانی که یونگی درحال گرفتن مجوز برای ورود به محوطه مسکونی اطراف قصر اصلی گیبون بود، گلویش را صاف کرد و خطاب به جیمین که روی صندلی روبه‌رویش جاگیر شده بود گفت: این‌طور که می‌بینم همه‌چیز به وضعیت قبل از جنگ برگشته. همه‌چیز خیلی خوب بازسازی‌شده. بهتر از قبل حتی!

twelfth dimensionDove le storie prendono vita. Scoprilo ora