بعد از ظهر بعد از اینکه به ساحل رفتن قرار گذاشتند که به سینما برن و الانم توی راه سینما بودند.
اول از همه کای به سینما رسید.
سهون با ذوق پیاده شد و به بنر سینما نگاه کرد.دستشو دور بازوی کای حلقه کرد.
+لعنتی من همیشه میخواستم باتو به این سینماها بیام.کای نیشخندی به سهون زد و چیزی در گوشش گفت که باعث شد سهون اروم با خجالت بخنده.
بکهیون از ماشین پیاده شد و عصبی به دیواری تکیه داد.
چشماشو بست و سعی کرد خودشو تسکین بده.
+چیزی نیست بک... حس میکنی فشار داری وگرنه تا اخرین لحظه رفتی دستشویی؛ آب هم نخوردی که دستشویی بگیری...با صدا زدنش توسط کای تکیه اشو از دیوار گرفت و چشماشو باز کرد.
+چیه هیونگ؟!
-حالت خوبه؟!
آروم سری برخلاف حال درونش تکون داد.
واقعا خوب نبود، کم کم حس حالت تهوع هم بهش داشت؛ دست میداد.با رسیدن ماشین کریس اخمی کرد.
چرا باید لوهان و چانیول کنار هم میشستن؟!
بعد از اینکه پیاد شدند چانیول با اخم به بنر سینما نگاه کرد.
-اوردیمون سینما با صندلی های تختی؟!
کای اخمی بهش کرد.
-ناراحتی میتونی نیایی...
چانیول چشماشو تو حدقه اش چرخوند که نگاهش به بکهیون افتاد.کای وارد سینما شد و بلیطارو از طریق گوشیش به مسئول سینما نشون داد.
چانیول آروم پیش بکهیون رفت.
-بکهیون؟ منو نگاه کن، رنگت پرید، درد داری؟!
مردد به چان نگاه کرد.
+نه چیزی نیست...
-اگه چیزی بود که نتونستی تحمل کنی بهم اعتماد کن و بگو باشه؟!چانیول با صدای کای که بلندو عصبی داشت بکهیونو صدا میکرد نفس عمیقی کشید.
-خدایا فقط کمکم کن همین الان نرم یه مشت بزنم تو دهنش اه...
آروم از حرص خوردن چانیول خندید و سمت کای رفت.
+هیونگ میشه بیخیال من بشی و حواستو بدی به سهون؟! داری واقعا کلافه ام میکنی!
کای با تعجب به بکهیون نگاه کرد.
-فکر نمیکنی با غلطایی که باهاش کردی الان نباید زبون درازی کنی؟!اخمی کرد و روشو از کای گرفت.
هه... غلط؟
هر کاریم کرده باشه خودش اون موقع میخواست که با چانیول باشه و الان کسی حق نداشت که سرزنشش کنه...کریس و چانیول سمت غرفه رفتن و کمی خوراکی گرفتن.
در حالی که سفارششون داشت آماده میشد کریس از چانیول پرسید.
-به نظرت میشه اینجا سکس کرد؟!
با چشمای گشاد شده به کریس نگاه کرد و تک خندی کرد.
آروم گفت:
-میخوایی اینجا سکس کنی؟!
کریس شونه ای بالا انداخت.
+شاید...
-نمیشه، صورتاتون معلوم نیست ولی تکون خوردنتون معلوم میشه.
پوزخندی زد و ادامه داد.
-با شناختی که از تو دارم عمرا بتونی آروم پیش بری، ضایع اس...
+دو ساعت فیلمه آرومم پیش بری میشه...
خندید و آروم در گوش کریس گفت:
-مگه اینکه با سرعت حلزونی بکنیش...
+حلزونا هم سکس میکنن؟!شت فکر کن...
با این حرف کریس هر دوتاشون بلند خندیدن.
YOU ARE READING
My naughty student👨🎓
Fanfictionکاپل: چانبک، کایهون، کریسهو ژانر: ددی کینک، ازدواج، اسمات، طنز، رومنس، مدرسه چانبک: بکهیون یه دانش آموز درس نخون و فوق العاده شیطون که به قول خودش درس به دوتا آلبالوهای خوشگلش وصله! دقیقا وقتی که سال آخره و قراره از شر مدرسه راحت بشه، معلمی گیرشون...