با نوازش موهاش چشماشو باز کرد.
خمیازه ای کشید و سرشو توی گردن چانیول فرو کرد.
با قلقلک شدن گردنش آروم خندید و دستشو دور بک حلقه کرد
-خوبی؟!
خمیازه ای کشید و سرشو تکون داد.
+ددی؟!
-جون؟!+بیا بیشتر بخوابیم، هنوز خستم!
دستشو توی گوی کمر بک کشید.
-میخوایی حموم کنیم و ماساژت بدم؟
سرشو عقب کشید و با شیطونی به چان خیره شد.
+اووم،فقط ماساژ؟!
لپ باسن بک رو چنگ زد.
-اوهوم، مثل اینکه دیشب برات کافی نبوده؟!
لبشو برچید.
+اووم، ددی عاشق صدای گرفته خواب آلودتم...
چانیول نیشخندی زد و بلند شد.
توی جاش چرخید و به چان نزدیک شد.
دستشو روی عضله های شکمش کشید.
دست بک رو گرفت و روی تخت نشوندش.
+ددییی، بخوابیم عهه...دستشو توی موهای شلخته بک کرد.
-به نظرم به حموم بیشتر از خواب نیاز داری...منتظرتم!
از تخت پایین اومد و سمت حموم رفت.
خمیازه ای کشید و دستشو توی موهاش کرد.
وقتی با موهای چسبیده اش مواجه شد، ایشی گفت.
+اییی به خاطر کامش بهم چسبیده !
بلند شد و سمت آیینه قدی رفت.
با دیدن خودش هینی کشید و دستشو روی قلبش گذاشت.+هییی، این منم؟!
دستشو روی موهاش کشید و سعی کرد صافش کنه.
به چشماش که به خاطر ارایش میکاپ داغون شده بودن نگاه کرد.
+بیچاره، اول صبحی با چه صحنه ایم مواجه شده!سمت حموم رفت و در رو باز کرد.
چانیول زیر دوش ایستاده بود و داشت سرشو میشست.
شیر آب روشویی رو باز کرد و دستاشو زیر آب گرفت.
+نترسیدی؟!
-هوم؟!
صابون مخصوص صورتو خیس کرد و چند بار با دستاش بهش مالید تا کفی بشه.
+وقتی بیدار شدی از این قیافه کارتون خوابی وحشت نکردی؟!کف رو به صورتش مالید و مشغول شستن صورتش شد.
-توی بیداریت بیشتر ازت باید ترسید تا توی خواب...
کنار لبشو چین داد و توی دلش عوضی ای نثار چان کرد.
بعد شستن صورتش سمت دوش رفت و روبه روی چانیول ایستاد.
به خاطر برخورد قطره های آب داغ با بدن خسته اش، ناله پر لذتی کرد.
+آخ...چه قد خوبه!خودشو به چانیول نزدیکتر کرد.
+ددی بیداره؟!
چانیول با تعجب بهش نگاه کرد.
-جک میگی بک؟!
آلت چان رو گرفت و آروم پمش کرد.
+با ددی کوچولوم بودم، هنوز خوابیده، نباید بیدارش کنم؟
چان اخمی کرد و بکهیونو برگردوند.
-فقط حموم بکهیون!آروم خندید و باسنشو به چانیول مالید.
+اووم، نمیخوام...
بکهیونو بیشتر زیر دوش برد.
بک خمیازه ای کشید و سرشو به سینه چانیول تکیه داد.
+سکس میخوام.
چان با تعجب به بکهیون نگاه کرد.
-هیس...
توی بغل چان چرخید و لبشو گاز گرفت.
+من هروقت که بخوام تو باید باهام بخوابی، تو توی دستای منی ددی...
چان لبشو روی لب بک گذاشت و آروم بوسید.
+تاحالا به ازدواج و بچه دار شدن فکر کردی؟!
چان یه تار ابروشو بالا فرستاد.
-چه طور؟!
YOU ARE READING
My naughty student👨🎓
Fanfictionکاپل: چانبک، کایهون، کریسهو ژانر: ددی کینک، ازدواج، اسمات، طنز، رومنس، مدرسه چانبک: بکهیون یه دانش آموز درس نخون و فوق العاده شیطون که به قول خودش درس به دوتا آلبالوهای خوشگلش وصله! دقیقا وقتی که سال آخره و قراره از شر مدرسه راحت بشه، معلمی گیرشون...