سلام بچه ها قبل از شروع این قسمت یه حرف کوتاهی باهاتون داشتم؛ من دیروز یه چنل روزمرگی برای خودم زدم، هنوز لینکشو به کسی ندادم و شماها اوین کسایی هستین که باهاتون به اشتراک میزارمش...خوشحال میشم اگه میخوایید بیشتر راجبم بدونید توی کانال جوین شید.
https://t.me/routinestar×نسبتتون با بیمار چیه؟!
ابروهاشو بالا فرستاد و با کمی تردید گفت:
-دوست پسرشم...
×این چند روز باهم رابطه داشتید؟
با تعجب گفت:
-چه طور مگه؟!
×حتما لازمه که میپرسم...
لبشو گاز گرفت و آروم سری تکون داد.
-بله باهم بودیماونا باهم نبودند اما حتما بکهیون یه کاری کرده بوده که دکتر این سوال رو ازش می پرسید و اون لحظه به نظرش رسید که بهتره این موضوع رو تایید کنه.
دکتر سری تکون داد و توی برگه چیزی نوشت.
با نگرانی گفت:
-مشکلش چیه؟
×نمیتونم الان بگم باید سونوگرافی بشه و آزمایش ادرار بده. و احتمالا متورم شدن آلتش و سرخیش به خاطر استفاده از وسیله کثیفی بوده.چانیول سری تکون داد و نفسشو با آه بیرون فرستاد.
پرده رو کنار زد و به بکهیون که بی حال روی تخت افتاده بود نگاه کرد.
دستشو توی موهاش برد و آروم نوازشش کرد.
-دیشب چیکار کردی؟!
نگاه دردمندشو به چان داد و روشو ازش برگردوند.
+کاری نکردم، خوابیدم.دستشو کنار صورت بکهیون گذاشت و برش گردوند.
-به من نگاه کن بک؛ راستشو بگو دیشب چیکار کردی؟!
بک لبشو گاز گرفت و با مکث گفت:
+اووم، خودارضایی...
اخمی از طفره رفتن بک کرد.
-از یه خودارضایی آدم اینطوری نمیشه...
عصبی سره چان داد کشید.
+دیشب دلم میخواست با یکی بخوابم ولی نمیشد تکون خوردن اون دیلدو و دیک های مصنوعی هم خستم کرده بود خواستم یه چیز جدیدو تجربه کنم...کم کم صداش تحلیل رفت.
+رینگ بسته بودم و یه بار ارگاسم خشک داشتم...
آهی از نادونی بک کشید.
-اخه این چه کاریه که کردی؟!
+به توچه؟! دوست داشتم!
با اومدن دکتر نتونست حرفی بزنه؛ولی خیلی دوست داشت یه تو دهنی به بکهیون بزنه.
×باید سونوگرافی بری، پس بهتره نیم ساعت آب بخوری بعدشم آزمایش ادرار میدی...بکهیون با درد ناله ای کرد.
+من چم شده؟!
×خودت باید بهتر بدونی!
بکهیون چشماشو درشت کرد و به من من کردن، افتاد.
حق با دکتر بود...اون خودش واقعا باید بهتر میدونست چرا به این وضعیت افتاده وبا این وجود هنوزم انکار میکرد.×براش بهتره کمی راه بره الانم به اتاق سونوگرافی برید.
برگه ای رو سمت چانیول گرفت.
با رفتن دکتر بکهیون رو از روی تخت بلند کرد.
-الان حالت چه طوره؟!
+دستشویی دارم...
دست بکهیون رو گرفت و به خودش تکیه داد.
-میبرمت دستشویی بعد برات میرم یه چیزی بگیرم...
YOU ARE READING
My naughty student👨🎓
Fanfictionکاپل: چانبک، کایهون، کریسهو ژانر: ددی کینک، ازدواج، اسمات، طنز، رومنس، مدرسه چانبک: بکهیون یه دانش آموز درس نخون و فوق العاده شیطون که به قول خودش درس به دوتا آلبالوهای خوشگلش وصله! دقیقا وقتی که سال آخره و قراره از شر مدرسه راحت بشه، معلمی گیرشون...