دستشو روی شلوارش مشت کرد.
لرزش اون لعنتی تو باسنش که معلوم نبود؟ بود؟
هوفی کشید.+بکهیون! سعی کن تحریک نشی! نه تو نباید تحریک شی!
لعنت؟! اخه چه کسی با وجود یه جسم لرزون توی باسنش تحریک نمیشه؟ مخصوصا اینکه اون یه پسر هورنی لعنتی بود؟+س..سهون؟!
با صدای لرزون صداش کرد.
سهون نگاهشو بهش داد و سرشو به معنی چیه تکون داد.+میشه برم توی اتاقت دستشویی؟
-چرا اتاقم همینجاهم دستشویی هست.
+نه می خوام برم دستشویی تو اتاقت.
-چرا؟+به توچه!
مادر سهون که حواسش به حرفای اون دو تا پرت شده بود؛ گفت:
-می تونی از تو دستشویی پایین استفاده کنی! نگران نباش صدایی بیرون نمیاد.لباش به خط صافی شکل پیدا کردن... الان مادرش چه فکری با خودش کرده بود؟! (اهم...خودتون بفهمین)
لبخندی به خانم اوه زد.
+ولی من دوست دارم از دستشویی اتاق سهون استفاده کنم. چون عکسای قشنگی به...
سهون سریع وسط حرف بکهیون پرید.-باشه باشه پاشو برو! بدو!
بکهیون لبخند مستطیل شکلی به سهون زد و سریع بلند شد.خانم اوه مشکوه به سهون نگاه کرد.
-کدوم عکسا رو می گه؟سهون هول زده گفت:
+عکس؟ نمی دونم؟ اخه کدوم احمقی توی دستشویی عکس می زاره؟مادرش مشکوک شونه ای بالا انداخت.
-از تو همه کاری سر میزنه. یادم باشه دستشوییتو نگاه کنمسهون ایشی گفت و روشو سمت کای برگردوند.
چانیول به پله ها نگاه کرد و کلافه نفسشو به بیرون فرستاد.بیبی عزیزش بازم مثل همیشه تنببه هاش رو دور زده بود.
الان اون بالا داشت خود ارضایی می کرد و اون مثل احمقا پایین نشسته بود و داشت به صحبتای سه تا احمق گوش می داد.با فکری که به ذهنش رسید پوزخندی زد.
+خاله؟! میشه من برم تو اتاق سوهو؟ یه سری وسایل لازم داره گفت براش بفرستم!-عاا چرا به ما نگفته؟!
+به منم همین الان که داشتم بهش پیام می دادم گفت.خاله اش سری تکون داد.
-باشه، اگه چیزی رو پیدا نکردی صدام بزن!..............
به سختی خودشو به اتاق سهون رسوند و در اتاقو باز کرد.
+لعنت بهت ددی! آخه به خاطر یه انگشت فاک باید اینجوری کنی!
سریع سمت دستشویی رفت.در توالت فرنگی رو بست و روش نشست.
اون شی لعنتی هنوز توی باسنش لرزش داشت و خوبیش این بود که لرزشش قطع نشده بود.نگاهی به دیوار دستشویی که چندتا پوستر مانگا روش چسبیده بود کرد.
پوسترای خوبی نبود چون هر کدومشون یه پوزیشن سکس داشتن!
KAMU SEDANG MEMBACA
My naughty student👨🎓
Fiksi Penggemarکاپل: چانبک، کایهون، کریسهو ژانر: ددی کینک، ازدواج، اسمات، طنز، رومنس، مدرسه چانبک: بکهیون یه دانش آموز درس نخون و فوق العاده شیطون که به قول خودش درس به دوتا آلبالوهای خوشگلش وصله! دقیقا وقتی که سال آخره و قراره از شر مدرسه راحت بشه، معلمی گیرشون...