با تعجب به چانیول نگاه کرد.
+تو...
چان نیشخندی زد و خودشم وارد وان شد.
-خیلی خوابیدی!
بکهیون با عصبانیت بهش توپید...+چیه نکنه انتظار داشتی ساعت ۹ بیدار بشم؟ ببخشید که دیشب یه دیک بزرگ داشت داخلم تکون می خورد و جرم می داد!
شونه ای بالا انداخت.
-مگه دوست نداشتی بکنمت! منم کردمت!
بک سرشو به وان تکیه داد.
+دوست داشتم...ولی دردم دارم...
چانیول بکو روی خودش کشید.-بزار بشورمت، بعدش باید ناهار بخوریم...
اروم سرشو رو سینه چانیول تکیه داد.
+فکر نکن همه چی یادم رفته...نوچ...فقط دیشب یادم رفته بود!
چان لبشو به گردن بک رسوند و اروم بوسید.
-من فقط چیزی که مال خودم بودو پس گرفتم!
+من مال تو بودم که پسم گرفتی؟!
لاله گوش بکهیونو مک زد...-درست قبل اینکه رابطه من با کای خراب بشه تو یه پسر بچه حدودا یازده ساله بود که حتی تصور خراش روی بدنت ادمو دیوونه می کرد ولی الان یه کوچولوی هورنی هستی که ادم دوست داره روی تمام بدنت رد مالکیت بزاره و کبودت کنه... درسته مال منی!
+ههه...عاشقم شدی؟
-نه عاشقت نیستم بک!
ابروهاش ناخوداگاه بالا پریدن، اینا حرفای کسیه که به عشقش می زنه، پس اون عوضی چرا می گه عاشقش نیست؟!
+ عوضی...
چان شامپو رو روی سرش ریخت...
-یادت نیست؟ اون روز توی سونا خودت گفتی عشق و عاشقی توی رابطه ما جایی نداره...
+خوبه که حرفمو یادته...تا وقتی عاشق هم نشیم مشکلی نیست، تازه با اون کاری که باهام کردی انتظار نداشته باش عاشقت بشم...-انتظاری ندارم...
توی دلش فوش ناموسی ای به چان داد...
حالا می مرد بگه ممکنه بعدا عاشقت شم؟!
با رفتن کف توی چشماش محکم چشماشو بست و جیغی کشید...
+اییی اییی کف کف...چان دستاشو پر اب کرد و جلوی چشمای بک گرفت و چشماشو شست.
-مثل یه بچه می مونی...
بعد نیم ساعت حمام کردنشون تموم شد.
حوله رو تن بک کرد و بعد از بستن بندش از حمام بیرون اومد.
جلوی آیینه میز توالت ایستاد و مشغول خشک کرد موهاش با کلاه حمام شد.وقتی نگاهش به راه افتادن بک افتاد شوکه تک خندی زد و برگشت...
-من دیشب خیلی آروم بودم، دلیل پنگوئنی راه رفتنتو نمی فهمم...چشم غره ای به چانیول رفت.
+ارومت اون بود؟! دلم می خواست بعد سکس پنگوئنی راه برم تا اونی که کردتم نازمو بکشه... اصلا فانتزی بعد سکسمه به توچه؟
نگاه بدی به چان انداخت و ادامه داد...
+ولی توعه دیوث عوضی... ایییش واقعا که...
-یادت نره داری با کی حرف می زنی بیبی! اماده شو می برمت خونه سهون...+برای چی می خوایی پیش سهون ببریم؟
-چون بعدش باید برگردی کره ...دوست داری تولدتو توی امریکا باشی؟
+عاا...تولدم...وقتی میگی تولدم یاده اون عوضی بازی...
با اخم کردن چان سریع حرفشو عوض کرد...
STAI LEGGENDO
My naughty student👨🎓
Fanfictionکاپل: چانبک، کایهون، کریسهو ژانر: ددی کینک، ازدواج، اسمات، طنز، رومنس، مدرسه چانبک: بکهیون یه دانش آموز درس نخون و فوق العاده شیطون که به قول خودش درس به دوتا آلبالوهای خوشگلش وصله! دقیقا وقتی که سال آخره و قراره از شر مدرسه راحت بشه، معلمی گیرشون...