Part 50😈👨‍🎓

2.6K 525 96
                                    

نفس عمیقی کشید و دستشو رو صورتش گذاشت.
یعنی امشب چی میشد؟!
با باز شدن در از ترس پرشی کرد.
از رو صندلی بلند شد.


+کای!
کای در حالی که فقط یه شلوار و حوله تنش بود وارد اتاق شد.
-بک بهم گفت میخوایی مست کنی؛ الان نباید من به جای تو مست کنم؟!
نفس عمیقی کشید و سمت کای رفت.
دستشو گرفت و سمت صندلیا کشوندش.
+بشین کارت دارم.

کای بدون حرف پشت صندلی نشست و به سهون نگاه کرد.
سمت یخچال رفت و کیک کوچیکو در اورد.
+اگه امشب این اتفاقا نمی افتاد شاید الان خوش حال تر بودیم اما...
کیکو جلوی کای گذاشت.
+حواسم بود کیک نخوردی، اوومم بیا باهم اینو بخوریم، حس بدیه یه کیک بزرگ داشته باشی ولی نخوریش!

کای با خنده به کیک نگاه کرد.
-بامزه اس!
دوباره سمت یخچال رفت و شامپاینو به همراه دوتا جام برداشت.
+و یه خورده بنوشیم، موافقی؟!
-اوهوم...
شامپاینو روی میز گذاشت و برای خودش و کای ریخت.

چنگال پلاستیکی رو سمت کای گرفت.
+امتحانش کن..
چنگالو ازش گرفت و تکه ای کیکو برداشت و تو دهنش گذاشت.
-اوومم... خوشمزه اس...

حدود نیم ساعت بعد نصف شیشه شامپاین و کیک تموم شده بود!
اروم از سر جاش بلند شد.
+من زود بر میگردم.
وارد  اون یکی اتاق شد و درشو بست.
شلوارشو در اورد و گوشه ای پرت کرد.
+فاااک دارم این کارو میکنم...
نفس عمیقی کشید و کای رو صداش کرد.
+کاااای یه لحظه بیا...

وسط اتاق ایستاد.
کای درو باز کرد و به اتاق نگاه کرد.
-اوه... فکر میکردم اینجا دستشویی...
وقتی نگاهش به سهون افتاد شوکه حرفشو قطع کرد.
اروم با گونه هایی که به خاطر نیمه مست بودنش قرمز بودن به کای نزدیک شد.
دستشو رو سینه لخت کای کشید...


+می دونی... بک بهم گفت تحریکت کنم و باهات بخوابم!
-هوم؟!
+اومم... ولی من نمیتونم اونکارو کنم، بیا مثل ادمای جنتلمن جلو بریم؛  امشب منو مال خودت میکنی؟!

پوزخندی زد و یه تار ابروشو بالا فرستاد.
-اوومم تو رو مال خودم کنم؟
سهون اروم سری تکون داد‌.

دست سهونو گرفت و سمت تخت برد.
آروم سهونو روی تخت خوابوند و روش خزید.
دستشو رو صورتش گذاشت و بوسه ای روی لبای کوچیک و صورتی رنگش کاشت.
توی چشماش نگاه کرد.
-مطمئنی همچین چیزیو میخوایی؟!
با تعجب به کای نگاه کرد و آب دهنشو قورت داد.
اروم سرشو تکون داد.
+اوهوم...

با حس کردن دوباره لبای کای تو خلسه فرو رفت.
دستشو  به حرکت در اورد و اروم به پشت سر کای رسوند
لبشو تکون داد و شروع به همراهی با کای کرد.
اینکه رویا نبود؛ بود؟!


با ورود زبون کای توی دهنش موهای کای رو بین دستش چنگ زد و ناله ای تو دهنش کرد.
دهن کای هنوز مزه شامپاین میداد.
وقتی نفس کم اورد عقب کشید و تو چشمای سهون نگاه کرد.

My naughty student👨‍🎓Donde viven las historias. Descúbrelo ahora