Part 39😈🧑‍🏫

2.8K 624 86
                                    


(کریسهو)
روی مبل نشسته بود و به عکس کریس که روی تابلوی بزرگی چاپ شده بود نگاه می کرد.
بعد از یه روز بالاخره خبری درباره این منتشر شده بود که امروز ظهر یعنی حدود یه ربع دیگه کریس توی برنامه زنده ای شرکت می کنه و درباره عکس و خبری که پخش شده توضیح میده.


لباشو که از استرس خشک شده بودن رو تر کرد.
واقعا نمی دونست که کریس قراره چی بگه؛ چون تو این یه روز حتی یه تماسم باهاش نگرفته بود.
آهی از بلاتکلیفی کشید.


یعنی چند درصد امکان داشت که کریس شایعه ها رو رد کنه؟
ولی اگه شایعه ها رو رد می کرد چه جوری اون عکس پخش شده رو از بین می برد؟
پس اخرش باید رابطه اشونو اعلام کنن...
از دیشب تاحالا چند بار به این موضوع فکر کرده بود و هر بارم به یه نتیجه می رسید.


صفحه اینستاگرام کریسو باز کرد و واردش شد.
توی قسمت کامنتا رفت و مشغول خوندن کامنتای فنا شد.
با بعضی از کامنتا خوش حال میشد و با بعضیاشون هم می خواست که عر بزنه.


+خدا کنه اونی که رابطمونو لو داده از کون اویزونش کنن):
بغ کرده به ساعت خیره شد.
لعنتی هنوز پنج دقیقه مونده بود!
لپ تاپشو روشن کرد و وارد لینک مصاحبه شد.
صفحه سیاه بود و فقط کامنتای فنا پشت سر هم بالا می رفتن.


چشماشو ریز کرد و به کامنتا خیره شد.
-کریس دقیقا می خواد چیو توضیح بده؟ همه چی معلومه.
موافق سری تکون داد.
+همینو بگو اخه
-من مطمئن بودم که اون گیه!
لبخند گشادی زد.


+منم مطمئن بودم وگرنه اونجا نمی بردمش که!
-همجنس باز عوضی!
اخمی به کامنت کرد.
+خودت عوضی ای! تو چی از احساس ما می فهمی اخه؟
با روشن شدن دوربین سریع صاف نشست.


مجری: خب سلام به همگی من.... هستم از شبکه... امروز مهمون ویژه ما اقای کریس وو هستن...
کریس لبخندی زد و سلام کرد.
سوهو لبخند عمیقی زد.
+همیشه جذابه لعنتی... دلم براش تنگ شد):


مجری: اوومم... خب من همیشه زود نمیرم سراغ اصل ماجرا ولی امروز قراره که کلا درباره بحث اصلیمون صحبت کنیم.
لبشو با استرس گاز گرفت. دروغ چرا یه خورده به کریس شک داشت.
مجری: حتما همه تون عکس و شایعاتی که درباره اقای وو پخش شده رو شنیدید... ما امروز می خواییم از حقیقت این شایعه ها باخبر بشیم.



کریس توی جاش تکونی خورد و اروم شروع به حرف زدن کرد.
-بله خب این شایعه خیلی برای من شوکه کننده بود.
سوهو ناخونشو به دندون گرفت و جویدش.
+چرا می گه شایعه؟ یعنی می خواد حقیقتو نگه؟
مجری: اوم بله خیلی یهویی بود؛ با اینکه صورت شخص دوم توی عکس نیست ولی خبرنگارا ادرسی درباره خونه این شخص پیدا کردن و منتظرن که خودشو نشون بده.


کریس عصبی سری تکون داد.
-به نظرتون این کار خبر نگارا واقعا استرس زا نیست؟ حتما به شخصی که در خونه اش هستن فشار عصبی وارد شده
سوهو اروم لبشو برچید.

My naughty student👨‍🎓Where stories live. Discover now