.

222 34 2
                                    

د.ا.د زین
رفتم پشت ابشار و لبه به تخت سنگ نشستم تا ابن شاهزاده سکسی بیاد.
یکم دیگه رو سنگا نشستم،چرا نمیاد؟
اومدم این طرف اب‌ولی نبودش،داد زدم
_هی شاهزاده کجا رفتی
_زود باش بیا ابنجا
_نکنه ترسیدی در رفتی
ولی هیچ جوابی نیومد،یکم جلو تر رفتم و اطرافو نگاه کردم،دوباره گفتم
_لیام کجا رفتی؟
و بازم هیچی.نگران شدم،نکنه دزدیدنش؟به هر حال اون هرچقدرم بدرد نخور باشه جانشین شاهه،از اون برادر اشغالش بعید نیست بخواد بکشتش.
یکم دبگه جلو رفتم و با دقت بیش‌تری اطراف و دید زدم،ایندفعه با نگرانی گفتم
_لیام کجایی؟این شوخی جالبی‌نیست
و بازم هیچ صدایی نیومد،اومدم با سرعت برم سمت خشکی که یکی محکم پهلومو گرقت،منم تعادلمو از دست دادم و افتادم‌روش.
اونی که روش افتاده بودم منو بقل کرد و بلند خندید و من تازه فهمیدم اون لیامه.
اون با خنده گفت
_باعث‌نگرانیت شدم پسر جنگلی؟
با عصبانیت زدم تو صورتشو گفتم
_تو یه احمقی...من فکر کردم دزدیدنت،بزارم زمین؟
اخزشو داد زدم،اون با چشمای گرد شده گذاشتم زمین و گفت
_دزدیدنم؟زین مالیک من دیگه بچه نیستم که بخوان منو بدزدن....تو واقعا نگرانم شدی؟
نگامو به اب دادم و گفتم
_نه فقط...فقط...نمیخواستم بمیری
اون یه لبخند شیطون زد و پرسید
_حالا فکر میکردی کی منو دزدیده؟
شونه بالا انداختم و گفتم
_برادر به فاک رفتت
اون دهنشو کج کرد و گفت
_اون بی عرضه تر از این حرفاست که بخواد منو بدزده
بعد جفتمون اروم خندیدیم،اون یه نگاهی‌به بدنم کرد و با تخم گفت
_تو...چطوری تتو داری؟
د.ا.د لیام
اون بدون اینکه جوابمو بده سمت خشکی رفت و گفت
_شاید یه روزی بهت گفتم،سکسی بوی
چشمامو چرخوندم و گفتم
_زین مالیک دارم به استریت بودنت شک میکنم
اون رفت رو علفا و خودشو تکون داد،بعد با به نیشخند رو به من گفت
_محض اطلاعتون شاهزاده من بایسکشوالم نه استریت
چشمام گرد شد،یعنی خاک بر سرم،یکم خودمو تو اب‌فرو بردم اون بلند خندید و گفت
_دیگه برای‌قایم کردن خودت دیره،همه جاتو دیدم
سرمو انداختم پایین تا صورت رنگ لبومو نبینه.
اروم رفتم لبه اب،زین شلوارشو کرد پاشو گفت
_حالا نمیخواد مثل دخترا سرخ و سفید بشی،بیا بالا بهت لباس بدم
از اب اومدم بیرون،اون یه نگاهی بهم انداخت که من دوباره سرخ شدم،اون دوباره خندید و گفت
_وای خدا تو جدا باید دختر میشدی مرد
و من تا خونه همینطور به خودم فحش‌دادم که چرا انقدر مثل دخترا رفتار میکنم.

OUT OF MIND(L.S)(complete) Where stories live. Discover now