.

194 27 4
                                    

فلش بک_د.ا.د هری
صدای داد نایل از اتاقش اومد.
هممون رفتیم تو اتاقش و دیدیم خودشو یه گوشه جمع کرد و گوشیش کنار اتاق افتاده.
اون پسر عضله ایه رفت سمت گوشی و برداشتش و هممون شروع به دیدن اون فیلمی که نایل دیده شدیم.
ابتدا یه سکو بود که مردم دورش‌جمع شده بودن
۱۷ثانیه
کارداشیان با نگهباناش وارد شد.
۲۰ثانیه
شروع به حرف زدن کرد
_به همتون گفتم بیاید اینجا تا بهتون نشون بدم که من بین عزیزانم و رعیت ها برای اجرای قانون تبعیض‌قاعل نمیشم و متاسفانه فهمیدم که خواهر زاده من یک خا‍ئن هست و حالا من میخوام که این خائن رو از روی زمین بردارم...بیاریدش
۳۲ثانیه
دو سرباز دو ور‌دست کندالو گرفته بودن و با خودشون میوردن.
کندال خیلی راحت با اونا هم قدم میشد و با لبخند به مردم نگاه میکرد.
صدای گریه و جیغ کارا رو از پشت سرم شنیدم...
نگاهی به پشتم کردم ودیدم زین سعی داشت کنترلش کنه.
نگاهی به پسر عضله ایه کردم که اشک تو چشماش جمع شده بود و به فیلم خیره شده بود.
۳۸ثانیه
کارداشیان رو به جمعیت کرد و گفت
_کندال جنر با اینکه خیانت خیلی بزرگی بهمون کردی و به زین مالیک برای فرار کمک کردی ولی اجازه اینو داری که اخرین خواستت رو بهمون مگی.
۴۰ثانیه
کندال بلند خندید که باعث تعجب همه شد
_خدای من،میدونی کیم تو خیلی خوب نقش بازی میکنی حتی وقتی مادرمو کشتی خودتو به قش زدی که کسی بهت شک نکنه..
از تو فیلمم معلوم بود که همه از این حرفش شکه شدن.
۱:۰۰دقیقه
تک خنده ای کرد و ادامه داد
_تنها خواسته من دو دقیقه حرف زدن با مردمه.
کارداشیان که به نظر خیلی عصبانی میومد سرشو تکون داد.
کندال با اینکه طناب پیچ شده بود ولی هنوزم با شکوه بود.
۱:۰۸
با صدای قوی و بدون ترس‌گفت
_من به زین مالیک کمک کردم چون اون بی گناه بود.
همهمه بین مردم
_دویست سال پیش اون رو تهدید به مرگ کسی که دوستش داشته کردن و اون مجبور به قبول کردن این جرم شد.
۱:۲۰
_دروغ نگو خیانت کار فکر کردی با زدن همچین خوزعبلاتی تو بخشیده میشی.
کیم با عصبانیت فریاد زد.
کندال پوزخند زد و ادامه داد
_و حالا افراد مرکز تونستن اخرین دورگه رو پیدا کنن و حالا میخوان اون افسانه قدمی ترکیب کوچکترین و بزرگترین و عملی کنن
_تیر بارانش کنید
۱:۳۳
و صدای تیراندازی سربازا اومد و خونی که از بدن کندال خارج شد و.....فیلم تمام شد.
همش تو یه دقیقه و نیم انجام شد...دختری که به نظر من استوره‌ی شجاعت بود رفت‌...رفت و این تقصیر منه...
اگه من نمیرفتم....
اگه اونم با خودم میبردم....
اشکام جاری شدن،لعنت به من،چقدر احمقم که باور کردم اون چیزیش نمیشه.
سرم گیج میرفت،دستمو به دیوار گرفتم و به بقیه نگاه کردم.
کارا فریاد میکشید و گریه میکرد و سعی داشت خودشو بزنه ولی زین که خودشم داشت گریه میکرد گرفته بودش.
اون پسره هم به یه نقطه خیره شده بود و گریه میکرد.
نایل خودشو کنار دیوار جمع کرد بود و اشکاش همینطور رو صورتش میریخت.
رفتم سمتش،بقلش کردم،هیچ حرکتی نکرد،فقط زیر لب یه کلمه گفت که بدجور قلبمو به درد اورد
_من قلبمو غرورمو از دست دادم هری،کندال قلب و غرور من بود.
فینیش فلش بک_د.ا.د سوم شخص
لویی محکم هری رو بقل کرد و شروه به گریه کرد.
کندال برای لویی یه استوره بود...اون همیشه کندالو تحسین میکرد و به نظرش اون برای یه دختر خیلی قوی و پر ابهت بود.

OUT OF MIND(L.S)(complete) Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin