د.ا.د هری
_کل؟
_چی شده هز؟
_چه کسایی اینجا پرونده دارن؟
سرشو از بین قفسه دراورد و پرسید
_برای چی میپرسی؟
_همینطوری
_خوب....هر کسی که یه جرمی کرده باشه حتی کوچیک براش پرونده درست میکنن.
سرمو تکپن دادم و اون دوباره رفت پشت قفسه.
بعنی جیمز چکار کرده؟
صفحه اولشو باز کردم که یه عکس خیلی قدیمی ازش اونجا بود.
زدم صفحه بعد که مشخصات بود ولی چون پرونده خیلی قدیمی بود نوشته هاش کم و بیش رفته بودن.
رفتم قسمت جرمش،یکم نا واضح بود ولی میشد خوندش.
جرم:اتش زدن شهر دلتن ها و کشتن نصف بیش تر مردم_خیانت به دلتن ها_دزدیدن شاهزاده گرگینه ها(لیام پین)
با اخم داشتم به جرماش نگاه میکردم...چطوری اونو یکی از نگهبانا کردن و زینو تو جنگل حبص؟
YOU ARE READING
OUT OF MIND(L.S)(complete)
Fanfictionهیچ چیز اونطور که میخوایم پیش نمیره حتی اگه چیزی که میخوایم به ضررمون باشه....