.

205 34 4
                                    

د.ا.د لویی
اما با تعجب‌نگام کرد
_کی؟
یه نیشخند گنده زدم و گقتم
_زود حاضر شو...میریم میبینی
اون همونطور که با تعجب نگام میکرد سرشو تمون دلد منم از اتاق رفتم بیرون تا لباسشو عوض کنه.
خودمم یه تیشرت طوسی و جین جذب مشکی‌پوشیدم و رفتم جلوی در اما هم دو دقیقه بعد من اومد.
با هم سوار‌ ماشین شدیم،اما بهم نگاه کرد و گفت
_لو نمیخوای بگی‌کجا داریم میریم؟
_نچ
گوشیمو از تو جیبم دراوردم و به نایل زنگ زدم
_الو
_نایل سریع شماره کارا رو بهم بده
_میخوای چکار؟
_فوضولی نکن بفرست
تلفنو قطع کزدم.گوشیم که صدا داد به اما گفتم
_یه اس ام اس برام اومده به اون شماره زنگ بزن
گوشیمو ازم گرفت و بعد چند دقیقه زنگ زد گوشی رو ازش گرفتم و گذاشتم در گوشم
_الو
_سلام کارا
_لو...تویی؟
_اره خودمم
اون جیغ زد
_اوه خدای من چی‌شده که لولو تومو تاملینسون به من زنگ زده
_ببین کارا الان لندنی؟
_ام...نه چطور مگه؟
ماشین و کنار زدم،جای گوشینمو عوض کردم و گفتم
_الان دقیقا کجایی؟
_لو چی شده؟
_جوابمو بده
_من...الان تو عمارت شاه پینم
_اوه
یه نگاه به اما کزدم که گیج بهم خیره شده بود...لعنتی من باید کارا رو ببینم.
_کارا میتونی بیای لندن؟
مکس
_لو..اینجا یکم هرج و مرجه نمیتونم از عمارت بیرون برم.
پوفی کردم و گفتم
_کارا میتونی یه مجوز ورود برای من و اما واتسون برای اومدن به سرزمین گرگینه ها بگیری
_لویی داری میترسونیم
چشمامو چرخوندم و گفتم
_کارا دلوینگ از شیطانم نمیترسه...فقط بگو میتونی بگیری؟
_ام...باشه
_ممنون پس بهم خبر بده
اومد حرف بزنه که تلفونو قطع کردم.
نگاهی به قیافه گیج اما انداختم و گفتم
_کارا دلوینگ...یکی از قدیمی ترین گرگینه ها...دوست دختر کندال جنر
اما سرشو تکون داد و پرسید
_حالا ما چرا میخوایم بریم پیش اون؟
_اون بخاطر کندال به تمام دستگاه ها و وسایل اطلاعاتی متصله و قطعا اگه مایکل زنده باظه باید تو اون دستگاه ها نشون بده.
چشمای اما درخشید وای بعد با یه اخم گنده گفت
_چرا زود تر نگفتی بریم سراغ این؟
ماشین و روشن کردم و گفتم
_چون گرگینه ها به استثناع کارا و اشتون به خون من تشنه هستن و الانم که میخوایم بریم اونجا من هر ان باید منتظر پرتاب یه نیزه چوبی باشم.
اما سرشو انداخت پایین و چیز‌دیگه ای نگفت.

OUT OF MIND(L.S)(complete) Donde viven las historias. Descúbrelo ahora