هی گاایز
سور اپل ۱۰۰ کایی شد و من این رو مدیون شما هستم.
مرسی از همراهیتون
دوستتون دارم.با عشق
☀️miss_leo ☀️
YOU ARE READING
sour apple [Z.M]
Fanfiction[Complete] صداش پیچید که گفت: من حتی صدای نفساتو میشناسم چرا این موقع از شب بیداری بیب؟ خواب بد؟ جواب ندادم فقط دستمو محکم جلوی دهنم گرفتم و تا صدای هق هقم بلند نشه لیام دوباره گفت : تو جات توی بغل منه منم بدون تو خوابم نمیبره.... عزیزم برگرد... هرج...
100k
هی گاایز
سور اپل ۱۰۰ کایی شد و من این رو مدیون شما هستم.
مرسی از همراهیتون
دوستتون دارم.با عشق
☀️miss_leo ☀️