از اونجایی که چند پارت بیشتر از فصل اول سیب ترش نمونده ، If رو شروع کردم.یک شب درمیون آپ داریم.
بهش فرصت بدین لطفا.لاویو
☉miss_leo☉
YOU ARE READING
sour apple [Z.M]
Fanfiction[Complete] صداش پیچید که گفت: من حتی صدای نفساتو میشناسم چرا این موقع از شب بیداری بیب؟ خواب بد؟ جواب ندادم فقط دستمو محکم جلوی دهنم گرفتم و تا صدای هق هقم بلند نشه لیام دوباره گفت : تو جات توی بغل منه منم بدون تو خوابم نمیبره.... عزیزم برگرد... هرج...
If
از اونجایی که چند پارت بیشتر از فصل اول سیب ترش نمونده ، If رو شروع کردم.یک شب درمیون آپ داریم.
بهش فرصت بدین لطفا.لاویو
☉miss_leo☉