هی گایز
حال و احوالتون چطوره اکوری پکوریا؟
با سه خبر آمده ام :
اول داستان مرتب جمعه ها آپ میشه
دوم پیج اینستام ziamisrealforeverr هستش اگر علاقه داشتید سر بزنید
و سوم اینکه
یه چنل ناشناس میزنم فقط برای اینکه حرف بزنیم در باره ی هرچی که دوست دارید.
Tel/missleowattpad
و لینک ناشناسم
https://t.me/BChatBot?start=sc-58820-ek0ubv9لینک چنل رو بیو هست و ناشناسم رو مسیج برد و بیو چنل هست
خلاصه همه چی راحته فقط لینکو بمالید و وارد شید
نذارید چس کنمو بزنم به برق😒لاویو
☉miss_leo☉
YOU ARE READING
sour apple [Z.M]
Fanfiction[Complete] صداش پیچید که گفت: من حتی صدای نفساتو میشناسم چرا این موقع از شب بیداری بیب؟ خواب بد؟ جواب ندادم فقط دستمو محکم جلوی دهنم گرفتم و تا صدای هق هقم بلند نشه لیام دوباره گفت : تو جات توی بغل منه منم بدون تو خوابم نمیبره.... عزیزم برگرد... هرج...