ᘜ̶̶͢͢͞͞🚬̶̶͢͢͞͞ᘝ 53 بوسه‌های کبودہٰ🦋⃤̶.͟.

510 112 11
                                    

Dandelions are kissed instead of flying, if the wish is love...The footprints of the sea remain on the moonlight, if the scent of the rain makes our rainbow smile...

رد دست‌های دریا روی نور مهتاب می‌مونه اگه عطر بارون برای رنگین‌کمون لبخند بسازه...

ᘜ̶̶͢͢͞͞🚬̶̶͢͢͞͞ᘝ▁▂▄▅▆🕸⃟⃝⃟꯭🕸▆▅▄▂▁⃟🤎 ⃟⃠⸙: ̶̶᭄ٜٜ↝‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎

لب‌هاشون توی هم چفت شد و هردو با هم به لب‌های هم مکی زدن. بکهیون گردنش رو کج کرد تا عمق بوسه بیشتر بشه و چانیول هم بعد از مک عمیقی که به لب پایینی عشقش زد اجازه داد تا کنترل بوسه به دست همسرش بیفته. خودش با باز کردن چشم‌هاش و گرفتن گردن و کمر بکهیون، بدون قطع کردن بوسه، خودشون رو به سمت کاناپه هدایت کرد تا رابطه‌ی یهویی‌شون رو بهتر جلو بره.

نیرا توی اتاقش خواب بود. دوتا جام کوکتل بدون الکل روی میز رها شده بود و به جز نور سفید هالوژن‌ها...این شعله‌های شومینه بود که فضا رو روشن کرده بود. آتش بدون سایه، سایه‌های مشکی و قرمز و نارنجی روی تن‌های دو مرد می‌کشید و عطر چوب و صدای سوختن، فضا رو پر کرده بود.

بکهیون اول با لطافت چانیول رو بوسید و آروم با موهای نم‌دارِ پشت گردنش بازی کرد ولی با طولانی شدن باز نشدن دهنِ کلونل، کمی موهای مرد رو کشید و لبش رو گاز گرفت. چانیول هم فوری دهنش رو باز کرد و از سُر خوردن زبون بکهیون توی دهنش و مالیده شدن زبون‌هاشون روی همدیگه لذت برد. جدیدا یاد گرفته بود که کمی سخت‌گیری باعث میشه تا بکهیون، اونطور که اون دوست داره عمل کنه.

آهسته روی کاناپه نشست و بکهیون هم قبل از اینکه زانوهاش رو دو طرف رون‌های چانیول قرار بده؛ با زانوش کمی عضو چانیول رو مالش داد و ناله‌ی چانیول رو با مالیدن زبون‌هاشون خفه کرد. چانیول چشم‌هاش نقاشی نور شومینه رو روی صورت همسرش می‌دید. عطش این بوسه از لب‌هاشون نبود. روح‌شون برای این بوسه تشنه بود. پنهان کردن حلقه‌هاشون و نگرانی برای عشق‌شون...به روح‌شون زخم زده بود.

بکهیون روی پاهای چانیول نشست. همسرش هم به جبران کارش، باسنش رو بین انگشت‌های بلندش گرفت و بعد از چنگی؛ مالش داد! اینبار بکهیون ناله‌ی خودش رو با کشیدن زبونش به پشت دندون‌ها و لپ‌های چانیول از داخل خفه کرد و دست‌هاش رو حرکت داد تا روی رگ‌های برجسته‌ی ساعد کلونل بکشه. می‌خواست مطمئن بشه که با قلب آزرده و فشرده شده‌اش هنوز هم این مسیر آشنا رو داره تا بره به جایی که خبری از پنهان کاری و زخم زدن نباشه.

با ملایم‌تر شدن بوسه‌ی بکهیون که حالا حواسش پرت نوازش رگ‌های چانیول و لغزش دستش به زیر پیراهنش بود؛ کلونل بوسه رو بدون دور کردن صورتش از بکهیون قطع کرد و بزاق مخلوط شده‌شون رو از روی لب‌های بکهیون مکید:"+ عجیبه که حس می‌کنم انگار اولین باره دارم بوست می‌کنم؟"

DukkhaOnde histórias criam vida. Descubra agora