ᘜ̶̶͢͢͞͞🚬̶̶͢͢͞͞ᘝ 15 معناگرفتنہٰ🦋⃤̶.͟.

769 169 37
                                        

Love is the prison, only somebody made it with poetic!

عشق همون زندانه فقط یکی شاعرانه‌اش کرده!

ᘜ̶̶͢͢͞͞🚬̶̶͢͢͞͞ᘝ▁▂▄▅▆🕸⃟⃝⃟꯭🕸▆▅▄▂▁⃟🤎 ⃟⃠⸙: ̶̶᭄ٜٜ↝‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌

((ادامه‌ی فلش بک))

"+ پس فکر کنم هروقت عاشق بشی...جواب ندی تا بیشتر صدای اونی رو که دوستش داری رو بشنوی!"

کلونل این حرف رو کاملا بی‌منظور و ساده بیان کرد. خیلی راحت اخلاق پسر رو به آینده وصل کرد. پسر مقابلش فقط به بقیه جواب می‌داد تا زودتر رهاش کنند پس حتما روزی که عاشق میشد...جوابی نمی‌داد تا بیشتر سوال پیچ بشه و مکالمه کش پیدا کنه. لبخندش رو خورد و بی‌خبر از انقلابی که توی وجود آیتنه پدید اومد، نیشخندش رو حفظ کرد:"+ قراره از اون مدل‌ها بشی که عشق زبونت رو می‌خوره!"

به شوخی گفت و منتظر موند تا جوابی بگیره. آیتنه اما ذهنش از جواب خالی بود. اون هیچ‌وقت به آینده فکر نکرده بود. نهایت افکار اون به این می‌رسید که بالاخره بتونه مرگ رو تجربه کنه. مردن بشه پایان دهنده‌ی همه چیز ولی...ممکن بود عشق بشه خاتمه‌ دهنده‌ی همه چیز؟

مرگ برای آیتنه دست‌نیافتنی بود. حسی بود که تا مرزش می‌رفت ولی بعد برمی‌گشت. عشق چی؟ اصلا تا حالا بهش فکر کرده بود؟ اصلا چطور این واژه رو می‌نوشتند؟

نگاهش رو به مرد بزرگتر داد و گردنش رو کج کرد. موهای قهوه‌ای رنگش به سمت زمین ریخت و چشم‌هاش تپه‌ای از هیزم‌های خشک رو ساخت که منتظر بود تا عشق بیاد و بشه آتش روی چوب!

"- عشق؟ هیچ‌وقت این واژه رو نشنیدم...حتی نخوندم یا ندیدم...اصلا معنی هم داره؟ چطور نوشته میشه؟ معناش از مرگ زیباتره؟"

سوالش کودکانه و ساده بود. چانیول دوست داشت بگه معنای عشق هرچیزی هم که باشه از تو زیباتر نیست ولی زود بود؟ آره زود بود برای اینکه بخواد از خودش و دلش حرفی بزنه اما این پسر با چشم‌های جادویی چی می‌خواست از زبونش بشنوه؟ اصلا به کسی که حتی نمی‌دونست عشق چطور نوشته میشه باید چی از عشق می‌گفت؟

دستش رو داخل جیب شلوارش کرد و پاکت سیگارش رو بیرون کشید. به چهره‌ی پسر که صدای روشن کردن و آماده کردن سيگار باعث شد کمی چشم‌هاش بلرزه، نگاه کرد و سیگارش رو بین لب‌هاش گذاشت. دودش رو داخل اتاق رها کرد و به چهره‌ی آیتنه از پشت اون دود خاکستری رنگ چشم دوخت. حتی سوخته هم زیبایی خودش رو داشت.

شاید حالا بیشتر می‌فهميد که چرا میگن برای عاشق شدن جنسیت مهم نیست یا عشق، عشقه! هرکسی که فرد مقابلش موجودی فرا زمینی مثل آیتنه بود حتما هم عشق براش عشق بود و جنسیت معناش رو به عاشقی می‌باخت!

سیگار رو با دو انگشت گرفت و دست آزادش رو پشت سرش ستون کرد تا راحت‌تر بشینه:"+ تو هر زبونی یه جور نوشته میشه...متفاوت خونده میشه...از یک آدم به آدم دیگه معناش فرق می‌کنه...برای یکی افسانه‌ایه...برای یکی یک نیمه‌اس که می‌خواد کاملش کنه...برای بعضی یک بخش گمشده که دنبالش می‌گردن...ممکنه یکی بگه یک کیک خوشمزه‌اس...یکی دیگه بگه فقط برای فریب دادن بقیه‌‌اس...یه نفر یکبار بهم گفت عشق براش یه حاله خوبه...مادرمم میگه عشق یه راهکار شیرینه برای خوب زندگی کردن!"

DukkhaDonde viven las historias. Descúbrelo ahora