به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست ....
حسی به نام عشق اولین تجربه ی جدی من بود که تصمیم گرفتم تو واتپد پارت هاش رو آپ کنم و از این بابت خیلی خوشحالم. فکرش رو هم نمیکردم که حتی یک نفر نوشته هام رو بخونه و دربارش نظر بده. خیلی ممنونم که تو هر پارت بهم انگیزه دادید و با نظراتت قشنگتون حمایتم کردید ❤️💜
اگه جایی غلط املایی و یا اشتباهات دیگه ای داشتم ببخشید. اگه خیلی ناشیانه نوشتم و به دلتون نشست معذرت. ایشالا تو کار های بعدیم بهتر و قوی تر و منطقی تر مینویسم.
امشب شب آخر بود و پارت آخر رو گذاشتم 💫
امیدوارم که خوشتون اومده باشه و مورد پسند واقع شده باشه ❤️
ممنون از همتون که همراهی کردید و رمانم رو خوندید 😍💫❤️من عاشق اینم که عاشقانه بنویسم و شخصیت خلق کنم و باهاشون عاشقی کنم. ایشالا این آخرین کارم نخواهد بود ...
اگه خدا بخواد کار بعدیم رو با عنوان ” نور ، صدا ، تصویر ، عشق “ تا چند وقت دیگه شروع میکنم.
بازم خیلی ممنون که رمانم رو خوندید و بهم انرژی دادید. دوستتون دارم ❤️
ELISE
YOU ARE READING
💞 حسی به نام عشق 💞
Romanceخلاصه ی داستان: داستان درباره ی دختری به اسم لیداست که پدر و مادر خودش و دوست صمیمیش ، نگار رو تو ۱۵ سالگی از دست میده و با پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگی میکنه. بعد از فوت پدر بزرگ و مادر بزرگاشون مشغول کار تو یه آموزشگاه زبان میشن که با ورود کارمندا...