part38

219 25 0
                                    

Part38:
حاضرم قسم بخورم پسر به این گستاخی تا حالا ندیده بودم.اسفنج مغرور!واقعا نمی فهمم چرا انقدر طرفدار داره!
پسر مو پرکلاغی که متوجه ناراحتی من شد جلو اومد و بهم دست داد و گفت:من زینم،زین مالیک!
بغضم رو قورت دادم و گفتم:من از دیدن شما خوشبختم
اسفنج گفت:واقعا آدم چقدر میتونه عقب باشه که گروه ما و اعضاشو نشناسه!
نگاه خیلی بدی بهش انداختم و زیر لب گفت:ساکت شو
مطمئنم که نشنید ولی ساکت شد.خب میخواست شروع نکنه به دعوا،تقصیر من چیه!
پسر مو بور بلافاصله جلو اومد و گفت:من نایلم،نایل هوران.از دیدنت خوشحالم.
نگاهی به موهام انداخت لبخندی هم زد و ادامه داد:من واقعا عاشق مدل موهاتم مثل موهای هری فره!
من و اسفنج هم زمان به هم نگاه کردیم و هم زمان هم نگاهامون رو دزدیدیم!
دوباره نگاهم رو به سمت نایل برگردوندم و گفتم:منم از دیدنتون خیلی خوشحالم!
دو پسر مو قهوه ای هم همدیگرو معرفی کردن:این لیامه!
-پس اینم لوئیسه دیگه!
بعد زدند زیر خنده لبخندی گرم زدم و گفتم:از ملاقات با شما خوشحالم لیام و لوئیس
آهنگ (story of my life) رو بعد از ۵ بار گوش دادن حفظ کردم.کلی هم تیکه از هری شنیدم که مدام میگفت خیلی عجیبه که کسی آهنگ به این مشهوری رو تا حالا نشنیده باشه.
خانم میشل برام توضیح داد که کدوم قسمت ها رو باید با پسرها همراهی کنم و ازم خواست که نسبت به آهنگ حس بگیرم.
بنابر این اعضای گروه وان دایرکشن رفتند و روی صندلی نشستند و خانم میشل رفت و کنار خواهر زاده اش هری نشست.البته واقعا خاله ی هری نبود فقط از بچگی با مامان هری دوست صمیمی بودن و برای هم از خواهر هم نزدیکترن!
خانم میشل گفت:حالا تو باید آهنگ رو تکیب بخونی تا ببینم نت ها رو گرفتی یا نه و ببینم صدات کجا ها بالا و پایین میشه.(و چند تا اصطلاح قلمبه سلنبه به کار برد) .
اصلا آماده نبودم و خیلی اضطراب داشتم.نایل بهم اشاره کرد که نفس عمیق بکشم.و هری بهش چشم غره رفت.
چندبار سرفه کردم،نفس عمیق کشیدم.آهنگ پخش شد...

story of my lifeWhere stories live. Discover now