د.ا.ن سوم شخص
لویی و هری رفتن خونه لیام...
تا برای امشب براش لباس انتخاب کنن..
لیام نمیزاره کسی براش لباس انتخاب کنه... چون معتقده خودش بهترین استایل رو داره...
ولی خب...به خاطر شرط بندی و کل قضیه جنتلمن بودن... باید اجازه میداد هری و لویی براش لباس انتخاب کنن...هری و لویی کل کمد لیام و زیر و رو کردن...
لیام که آدم مرتبی بود حسابی داشت حرص میخورد..._لیام:هیییی اونجوری نگیرش اون پیرهن رو چروک میشه...
_لویی:یعنی یه دست لباس رسمی نداری تو؟!؟
_لیام :رسمی چرا آخه... مگه میخوام برم رو فرش قرمز؟!
_هری:قرار شد جنتلمن باشی...
که خب این یعنی باید کت و شلوار بپوشی.. برای این که خیلی رسمی نشه بدون کروات و پیرهن...
بعد باید براش گل بگیری.... و با ماشین بری دم خونه اش دنبالش..._فاک... یه روزی انتقام این بلا ها که سرم آوردی رو ازت میگیرم...
اصلا شما از کجا میدونید این مدلی دوست داره...؟!
شاید همینجوری که خودم هستم رو دوست داشته باشه..._هری:منظورت یه پسر عوضی گی که به تنها چیزی که فکر میکنه و اهمیت میده سکس و تیپ و لباسشه...!!!
نه مطمئنم جوری که خودت هستی رو هیچ کس دوست نداره...لویی خندید و لیام عصبی تر شده بود...
_لویی:تازه ما تحقیقاتمون رو از قبل انجام دیدیم...
توی اینستاگرام استفانی پست هایی که از پسرا لایک میکنه همشون استایلشون همینه که ما میگیم...لیام چشماش رو چرخوند و گفت :
_اوکی عوضی ها(Assholes) هر غلطی میخواین بکنید... فقط خوشحالم که این ماجرا تموم میشه...
_هری:اصلا فکرش هم نکن این ماجرا هیچ وقت تموم نمیشه..
این شرط و برنامه امشب اونقدر برای ما لذت نداره...
اما این که این فرصت رو پیدا میکنیم که تا آخر عمرت بهت بگیم که شرط رو باختی و یه نفر بالاخره ضایعت کرد و جواب نه بهت داد لذتش از همه چی بیشتره..😎😎لویی خندید و دستش رو آورد بالا و زد کف دست هری.. (همون های فایو خودمون)
و گفت:
_لویی:ما هیچ وقت اینو فراموش نمیکنیم....
لیام محکم زد تو سر لویی و هری و گفت:
_فاک یوووووو گایز... پس بهتره اینم فراموش نکنید که من خودم از شرط کناره گیری کردم مگه نه هنوز وقت داشتم تا مخش رو بزنم...
_هری:کناره گیری هم نمیکردی نمیتونستی...
زین سخت تر از چیزیه که فکر کنی..._لویی:راست میگه... کاملا مشخصه سوژه آسونی نیست...
VOCÊ ESTÁ LENDO
HELP Me!!!!
FanficWe do this... together.. We lie... We play our part... We fight We kill... To protect eachother cause eachother all we have... ما این کارو باهم انجام دادیم... ما دروغ گفتیم... نقشمون رو بازی کردیم.. جنگیدم... ما آدم کشتیم... تا از همدیگه محافظت کنی...