Reunion...!!

138 29 58
                                    

د.ا.ن سوم شخص

پسرا روی صندلی های توی سالن بیمارستان همینجوری که به هم دیگه تکیه داده بودن خوابشون برده بود...
زین همینجوری نشتسه سرشو به دیوار تکیه داده بود و بالاخره بعد از تقریبا 72 ساعت بیدار بودن یه ساعتی بود که خوابش برده بود...

هری سرش رو گذاشته بود روی پای نایل و همینجوری که به پهلو روی چند تا از صندلی ها دراز کشیده بود خوابش برده بود...
و لویی هم که اون طرف نایل نشسته بود سرش رو گذاشته بود رو شونه نایل و خوابیده بود...!!!

هیچ کدومشون حاضر نشدن برن خونه و دیشب تا صبح همونجا مونده بودن...!!
هر کی رد میشد با تعجب نگاشون می‌کرد...
ولی دیگه پرستاران میشناختنشون... برای همین کاری باهاشون نداشتن...!!
براشون جالب بود که انقدر رفیقشون براشون مهم بود که حاضر نبودن یه ثانیه هم تنهاش بزارن...!!

شان صبح زود وقتی پسرا خواب بودن به خاطر زنگ های مداوم مامانش بلند شد و رفت....!!

از وقتی لیام اونجوری مامان و بابای شان رو تهدید کرده بود...
مدام نگران شان بودن...
و... شان متوجه رفتار عجیبشون شده بود... ولی نمی‌دونست جریان چیه...!!
و... از اونجایی که از وقتی اشلی مرده مامانش حال خوبی نداشته... و به خاطر شرایطی که الان توش بود... وقت نمی‌کرد که بهش خیلی فکر کنه و بفهمه جریان چیه...!

ساعت نزدیکای 11 بود که جولی و رز اومدن داخل بیمارستان...

وقتی از پرستارا درباره پسرا پرسید...
اون با لبخند به ته سالن اشاره کرد...

و جولی و رز رفتن سمتشون....

ناخداگاه وقتی دیدم اینجوری با نمک به هم دیگه تکیه دادم و خوابیدن لبخند زد و جولی رفت بالا سر هری و کنار گوشش دستاش رو محکم بهم زد...
و هری.... و بقیه اشون یهو از خواب پریدن...!!

هری که از حالت دراز کش یهو از شوک پاشد نشست...
با اخم غلیظ چشمای نیمه بازش رو به هم مالید...

جولی خندید و به قیافه های داغون همشون که هنوز خواب آلوده بود نگاه کرد و گفت :

_ساری... بیدارتون کردم؟!؟

هری با اخم نگاش کرد و گفت‌:

_تو مریضی...!!!!

جولی با لبخند نگاش کرد...

و نایل در حالی که دست می‌کشید روی صورتش تا سرحال بشه با صدای که هنوز خواب آلوده بود گفت:

_ساعت چنده؟؟؟!!

رز به ساعتش نگاه کرد و گفت:

_یازده...

_جولی :هنوز بیدار نشده؟!؟

زین سرشو به نشونه نه تکون داد و دست کشید روی صورتش و موهاش رو داد بالا تا سرحال بشه و گفت:

HELP Me!!!! Where stories live. Discover now