چپتر 61؛ مکبث 2

374 75 71
                                    

اهمیتی نداشت که فی دو چیکار میکنه، اولین واکنش لو ونژو توی دلش همیشه این بود که " اون باز قصد داره چجور کار شرورانه ای راه بندازه"، حرفای تائو ران درعوض دری رو توی قلب اون باز کرده بودن که هیچوقت تاحالا باز نشده بود.

****

لو ونژو به میزکار اضافی توی دفترش نگاه میکرد، یه دستش رو روی میز زد، و بیصدا منتظر موند تا تائو ران یه توضیحی بهش بده.

"بیرون واقعا جا واسه دوتا میز نبود،" تائو ران بانهایت احتیاط پشت سر لو ونژو گفت، "ولی خیالت راحت، من همین تازه از فی دو پرسیدم، اون گفت هفته ای یکی دوبار میاد، و هرروز نیست. وقتی این پرونده ی تحقیقاتی تموم بشه، اونام از اون سمت عقب میکشن، زیادم نمیمونه، فقط چندروز موقتا اینجا پیش تو میمونه......"

نگاه لو ونژو از تصفیه کننده هوای گنده ای که کنج دیوار بود گذشت، و دم در جا گرفت—جایی که دراصل یه کپه چیزای خورده ریز قرار داشت دیگه تمیز و مرتب چیده شده بود، و با یه قهوه ساز فول امکانات و یه یخچال کوچیک به ارتفاع یه متر جایگزین شده بود، توی یخچال با نوشینی های سردی که روشون خارجکی نوشته شده بود تا لبه پر شده بود، و روی درش هم یه "از خودت پذیرایی کن، قابلی نداره" چسبیده بود.

این نبرد واقعا شبیه "موقتا چندروز میمونه" نبود.

کلمات معاون تائو ته کشیده بودن، خنده ی خشکی کرد، دست دراز کرد و به موهاش که از اولشم فرفری بودن چنگ انداخت و حتی آشفته ترشون کرد، اگه سرش رو جدا میکردی میشد ازش بعنوان سیم ظرفشویی برای تمیز کردن کاسه ها استفاده کرد.

اون حالت چهره ی لو ونژو رو دید زد، و با عذاب وجدان گفت: "علاوه بر این، دیروز دیدم که توی ماشینش نشسته بودی، و حس کردم که اوضاع بین شما دوتا خیلی خوبـ......"

لو ونژو با چهره ی بی حالتی سر چرخوند و به اون زل زد.

تائو ران: "ـه......"

لو ونژو بافشار هوا رو از بینیش خارج کرد.

تائو ران برای مدتی جلوی خودش رو گرفت، و درنهایت نتونست طاقت بیاره و پرسید: "وضعیت شما دوتا چجوریه؟"

"من از کجا بدونم چه داروی عوضی ای خورده،" لو ونژو از این فرصت که زمان استراحت وقت ناهار بود، و هیچکس توی دفتر نبود استفاده کرد، لو ونژو آه کشید، و درحالیکه حسابی دندون قرچه میکرد به تائو ران غر زد، "اخیرا دنبال بحث راه انداختن نمیگرده، و تقریبا هرروز اینجوری اذیتم میکنه، موجود حرومزاده، نمیدونه گرایش بابا به سمت 'گونه ی سفید و لپای گلی,متفاوت از دیگران و غیرمعمولی'عه؟" (سطح بالایی از زیبایی خانوما رو توصیف میکنه، درواقع این یه شعار تبلیغاتی نسبتا قدیمی برای کرم صورت بوده که باقافیه(این مترجم خیلی زور زده تا واقعا باقافیه باشه) و جالب توجهه. دراصل مفهومش اینه که "داشتن رنگ گلگون روی گونه های سفید، از بقیه متمایزت میکنه".)

modu; silent reading (persian translation)Where stories live. Discover now