چپتر 89؛ مکبث 30

348 62 33
                                    

شیش زندگی که مثل شیش تا کوه یخی بودن، همزمان به این "کشتی تایتانیک" چند ملیتی خاندان ژو برخورد کردن، قتل,پولشویی,جنایات فرامرزی......افسانه ی یه دوره که با غروبش روبرو شد، با تاریکی توی اقیانوس عظیم دوران غرق شد

****

توشهر یان‌چنگ بخش پینگ-اَن، پلیسای ایستگاه پلیس خیابون اصلی پینگ-اَن گزارش وقوع پرونده ای رو از پذیرش دریافت کردن—تو ناحیه ی تحت اختیارشون یه ساختمون آپارتمانی خیلی قدیمی بود، که دراصل ساختمونش تجاری مسکونی بود، و طی سال ها بخاطر تعمیر نشدن داغون شده بود، اجاره و قیمت فروشش حسابی پایین بود، و مورد استقبال افراد زیاد خارج شهری و اونایی که دنبال اجاره های ارزون بودن قرار داشت، آدمای خیلی زیادی میرفتن و میومدن، ترکیب ساکنین خیلی پیچیده بود، و تقریبا همش باهم بحث و بگو مگو داشتن.

یه واحد مسکونی بود که برای چندروز متوالی ازش بوی گند غیرقابل تشخیصی میومد، توی خونه ای اتفاقا یه زن حامله بود، که از شدت خفه شدن از بوی گند نمیتونست وضع رو تحمل کنه. خانواده تشخیص دادن منبع بوی گند از همسایه بغلیشونه، بعد رفتن تا بحث کنن، از اون خونه درعوض تمام مدت هیچکس نمیومد تا جواب در رو بده. خانواده ی زن حامله رفتن سراغ املاکی ای که عملا بود و نبودش فرقی نمیکرد، املاکی یه تحقیق کرد، و فهمید اون واحد برای اجاره گذاشته شده، هیچ اطلاعات تماسی از مستاجر گذاشته نشده بود، و گوشی صاحبخونه هم خیلی وقت میشد که قطع بود.

زن حامله ی عصبانی خانواده فکر میکرد املاکی عمدا بلااستفاده بازی درمیاره، و خواست برن در واحد همسایه رو بکوبن و وا کنن، دوطرف دعواشون بالا گرفت، و تهش ایستگاه پلیس محلی رو خبردار کردن.

ایستگاه پلیس محلی خیابون اصلی پینگ-اَن دوتا پلیس قدیمی که متخصص حل و فصل درگیری همسایه ها بودن رو فرستادن، همونموقع که تازه رسیدن، فرصت نکردن مهارت حل و فصل کردنشون رو اجرا کنن، که در آپارتمان داغون یه پای بی سایه ی فوشانِ دیگه از طرف خانواده ی زن باردار نصیبش شد، و خوشبختانه یا بدبختانه، تو این لحظه ی حساس، دستگیره ی در با صدای "غژغژ" شکست، دار فانی رو وداع گفت و رهسپار شد. (پای بی سایه ی فوشان: اسم یه فن توی ورزش های رزمی)

بوی گندی که میتونست بره توی "رزیدنت ایول" نقش بازی کنه انگار مهر و مومش باز شده بود، و تقریبا اون چندنفری که دم در بودن رو خفه و چپه کرد، بینشون یه افسر قدیمی همش حس میکرد قبلا این بو رو استشمام کرده، یهویی یادش اومد چیه، و حالت چهره ش تغییر کرد، با فریاد دستور داد که هیچکس حق نداره داخل بره، خودش کاور کفش و باتون گرفت، و بادقت یدور بررسی کرد، تهش در یخچال رو باز کرد— (مجموعه بازی های ژاپنی Resident Evil که اسم چینیش به معنای "بحران بیوشیمیایی" هست. درباره شیوع ویروس کشنده‌ایه که مردم رو به زامبی تبدیل میکنه)

modu; silent reading (persian translation)Où les histoires vivent. Découvrez maintenant