"دیشب منظورت چی بود؟"
****
"مکان سابق خونه ی کارت و شطرنج بارها تخریب و ساخته شده، خیلی وقت میشه که بازسازی و تبدیل به یه ساختمون تجاری شده، حتی اگه اجساد واقعا اونجا مخفی شده بودن، بازم موقع ساختن ساختمون چندین بار زمینش صاف شده بود، غیرممکنه که چیزی از زیر و رو کردنش دربیاد. درباره ی بقیه چیزا، زمان واقعا خیلی طولانی ای میشه، و پرونده های اونموقع کامل نبودن، توی این بازه ی کوتاه چیز دیگه ای هم پیدا نکردم." لانگ چیائو به فاصله ی دوربین های نظارتی نگاهی به سو لوژن که چونه ش رو به دوتا دستاش زده بود نگاه کرد، و باز از سرمای تنفر لرزید، "بعلاوه حرفایی که این روانی کوچولو گفته بالاخره معتبر هستن یا نه؟"
"فقط میتونن مرجع باشن، بنظرم این بچه یکم شخصیت خودنمایانه داره." لو ونژو بدون پلک زدن به دوربین نظارتی خیره شده بود، بعد از مدت کوتاهی با خودش زمزمه کرد، و گفت، "ولی روش ارتکاب جرم اساسا شفاف سازی شده—فرد بزرگسال و دختر جوون تو ارتکاب جرم همکاری میکردن، اول سوژه رو تعقیب میکردن، بعد فرد بزرگسال تحت شرایط مناسب خودش رو نشون میداد، و کاری میکرد تا قربانی وحشت کنه، باز دختر جوون خودش رو نشون میداد، تحت همچین شرایطی اعتماد قربانی رو بدست میاورد، و بعد از یکی دوبار ارتباط قربانی رو گول میزد تا باهاش بره."
"روزی که اسباب کشی کردم، چن چن واقعا تعقیب میشد،" تائو ران فکر کرد، و گفت، "اگه اون تعقیب کننده ای که فی دو اون زمان متوجهش شده بود همون همدست جرم بوده......"
"فرض میکنیم که اون مظنون الف عه،" لو ونژو یه برگه آ-چهار درآورد، و دور حرفی که نوشته بود دایره کشید، "بعدش برای فعلا فکر میکنیم، مرد بزرگسال و راننده ای که تو پرونده ی شیلینگ چو تونگ رو برده ب هست—ما فعلا مطمئن نیستیم که الف و ب یکنفر هستن یا نه، ولی من شخصا و ترجیحا فکر میکنم که نیستن."
لانگ چیائو پرسید: "چرا؟"
"تکرار جرم،" لو ونژو با سر خودکار روی میز زد، "اگه مظنون الف از اون روزی که تائو ران اسباب کشی کرد چن چن رو تعقیب میکرده، تا دیشب، بازهی زمانی ای نزدیک به یک ماه میشه، صرف نظر از اینکه این الف انرژیش رو داشته که تو یه بازه زمانی همزمان دوتا دختری که تو محدوده های متفاوتی حرکت میکردن رو تعقیب کنه یا نه، حتی اگرم میتونسته، کسی که انقدری صبر داشته تا یه قربانی رو به مدت طولانیِ یه ماه تعقیب کنه، اینکه درعرض پنج روز مرتکب به دوتا جرم شده، یکمی زیادی فشرده ست."
"و بعد نفر سوم این پرونده، شو ونچائو، شبی که پرونده ی چو تونگ اتفاق افتاد، اون مدرک قاطعی مبنی بر عدم حضور در صحنه ی جرم داشته، درنتیجه ما میدونیم که اون قطعا ب نیست، بنابراین اون این وسط چه نقشی رو بازی میکنه؟" لو ونژو تک کاراکتر "شو" رو نوشت، و باز یه "سو" نوشت، و بین دوتا کاراکتر یه خط کشید، "بعد از اینکه سو لوژن با دارو چن چن رو بیهوش کرد، اون رو تو خونه ی قدیمی خانواده ی سو ها بست، و شبیه به اینکه خودش ذره ای اهمیت نمیده به خونه برگشت، اون از بیدار شدن و فرار کردن چن چن نمیترسید، هم اینکه نمیترسید اون حرکتی کنه، و توسط کسی شنیده بشه......"
YOU ARE READING
modu; silent reading (persian translation)
Romanceرمان مودو به معنی خاموش خواندن یکی دیگه از رمان های پریست همون نویسنده ی رمان ژن هون (گاردین) هست. توضیحات مربوطه توی همون بخش معرفی هست پس اینجا چیزی نمیگم. این رمان بصورت پی دی اف بازم توی همون چنل @priest_novels قرار میگیره و چیزای مرتبط دیگه ش ه...