شب هنوز یه چپتر دیگه م هست، پیشنهاد میکنم منتظر بمونین و به وقتش باز بخونین=w= (اینو پریست گفته، من گردن نمیگیرم)
****
"اون روزی که هییانگ شون برای آخرین بار رفته بودن با دونگ شیائوچینگ صحبت کنن، دونگ شیائوچینگ یه بسته پست پیشتاز رو از محفظه ی کنتور برقی که دم در بود برداشت،" تائو ران گفت، "فرم چاپ شده خیلی واضح بود، و میشد از لنز دوربین دیدش، همونی بود که دونگ چیان برای خودش پست کرده بود."
لو ونژو نگاهی به فی دو انداخت، اگه میشد گفت نگاه فی دو یکم پیش هنوز یکم تنبل بود، اون لحظه کاملا هوشیار شده بود، و نگاهش که به گوشیِ روی حالت بلندگو خیره بود تیز شده بود.
لو ونژو گفت: "ولی اگه اشتباه یادم نباشه، آخرین باری که شیاو هییانگ برای صحبت با دونگ شیائوچینگ رفته بود، چندروزی قبل از حمله ش به ژو هوئیجین برای ترور بود، کسی که به دونگ شیائوچینگ کوبید و کشتش برای چی از فرصت این زمان استفاده نکرد تا دست به کار بشه؟"
"چون اون زمان گزارشگرای رسانه ای مدام و به دفعات دم خونه ی دونگ شیائوچینگ کمین کرده بودن، اون تمام مدت توی خونه قایم شده بود و بیرون نمیومد، و ریسک اینکه به زور وارد خونه بشن و بکشنش خیلی بالا بود، بعلاوه هیچکس نمیتونست مطمئن باشه دونگ چیان دقیقا چه چیزی رو به خونه پست کرده. اگه چیزی که دونگ چیان به خونه پست کرده بود فقط یسری چیز بی اهمیت میبودن، اینکه اونا باعجله و بی ملاحظه حرکت میکردن برعکس باعث خبردار کردن ما میشد."
لو ونژو معلوم نبود داشت به چی فکر میکرد، و با نگاه بی حسی "مم" کرد: "ادامه بده."
"سه روز بعدش، دونگ شیائوچینگ بیرون رفت، اول سرراه به گلفروشی رفت و گل تازه خرید، و سوار تاکسی شد و به بیمارستان هنگ-ای رفت، کسی هم نمیدونست توی کیفش یه چاقو قایم کرده، اون دختر اون زمان شبیه عضو خانواده ی بی گناه و بی آزار راننده ی مقصر بود، که با احساس گناه، به دیدن عضو خانواده ی قربانی رفته. حس میکنم کسی که اون زمان تعقیبش میکرد هم انتظارشو نداشت که اون تواناییش رو داشته باشه تا مقابل جمعیت به کسی چاقو بزنه."
لو ونژو تا اینجا شنید، مدتی سکوت کرد، و بعدش گفت: "بعد از اینکه دونگ شیائوچینگ بسته ای که دونگ چیان به خونه پست کرده بود رو تحویل گرفت، سه روز رو گذروند، و درنهایت انتخاب کرد انتقام بگیره."
آدم تحت شرایط جوگیریِ لحظه ای، ممکنه انجام هرکاری ازش سر بزنه، اما جوگیر شدن بهرحال فقط لحظه ایه، حوادث غیرقابل پیش بینی خیلی بزرگ هم نمیتونن باعث بشن آدم تا سه روز جوگیر بمونه، توی این سه روز، وقتی دونگ شیائوچینگ با خودش تنها بود چیکار میکرد؟
شاید با تلاش از هر راه ممکنی درست و غلط بودن اطلاعات توی بسته پستی رو قضاوت میکرد، شاید هم نقشه میکشید تا چطور از خانواده ی ژو انتقام بگیره.
YOU ARE READING
modu; silent reading (persian translation)
Romanceرمان مودو به معنی خاموش خواندن یکی دیگه از رمان های پریست همون نویسنده ی رمان ژن هون (گاردین) هست. توضیحات مربوطه توی همون بخش معرفی هست پس اینجا چیزی نمیگم. این رمان بصورت پی دی اف بازم توی همون چنل @priest_novels قرار میگیره و چیزای مرتبط دیگه ش ه...