"یانگ زونگ! یانگ زونگه!"
****
صفحه ی رسمی خاندان ژو خراب شد، و تقریبا همزمان، لانگ چیائو کسی که بجای آدم ربا ویدیو رو فرستاده بود دستگیر کرد، و پلیس سایبری درحال مبارزه کردن با زمان و تلاش ردیابی فرستنده ی ایمیلایی که رد و بدل شده بود بودن.
ولی اگه اینطور میشد، کانال ارتباطی و تعادل ظریف بین آدم ربا و پلیس بصورت دوطرفه قطع میشد.
توی کل اینترنت آنتن دراز شده بود، و شایعات و تهمت های گسترده ای بدنبال زمان در خلاف جریان اوج گرفته بودن.
تو این لحظه، ژو جونمائو دیگه یه نفر نبود، کل زندگیش,تجربه های زندگیش,شایعات رسوایی های جنسیش دیگه تبدیل به یه کتاب باز شده بودن، که هر یدونه نقطه ش داشت بین جامعه دست به دست میچرخید، و عریان جلوی چشم همه به نمایش درمیومد، اطلاعاتی رو برای مردم فراهم میکرد تا مرتبا مشغول گریه زاری کردن و جویدنش باشن، و قضاوت کردناشون لجام گسیخته شده بود—
"دلایل و شواهدی هستن، که بچه ی نامشروعی که رسما بهش اقرار کردن دقیقا کیه؟"
"شایعات معشوقه های ژو جونمائو."
"سهام A خاندان ژو با باز شدن بازار سقوط کرد، تحقیقات در قوانین متفاوت بین سهام A و بازار سهام هنگ کنگ."
"چرا موسس مرموز دیگه ی خاندان ژو تو جوونی مرد؟"
"اسم اصلی ژو جونمائو ژو دالونگ عه، تمام زندگی حملات متقابل سگ بازنده."
"همسر سابق و فوت شده ی ژو جونمائو درواقع قبلا بیوه ی پسرعموش بوده؟ زنان مشهور تاریخ چی دارن."
"پسر نامشروع با قاتل قراردادی پدرش رو میکشه، چیزی نزدیک به نقشهی ادیپوس مرموز." (ادیپ یا ادیپوس اسطوره یونانی، که پدرش(پادشاه) تو بچگی اونو به یه خانواده ی دیگه میسپره. وقتی ادیپ میفهمه بچه ی واقعی اون خانواده نیست بدنبال خانواده ی واقعیش میره، که سرراه به پدرش(که همو نمیشناختن) برمیخوره، و سر جریاناتی پدرش رو میکشه، بعد سر جریانات دیگه ای پادشاه اون سرزمین میشه و با مادرش (درحالیکه نمیدونسته مادرشه) ازدواج میکنه، و بعد بخاطر این رسوایی بزرگ بیماری طاعون به سرزمینشون نازل میشه.)
......
چیزهایی از این قبیل، و به تعداد بیشمار، که زمین و آسمون رو پوشونده بودن، بجز اینکه کلمه ی "ژو" رو جزو دسته بندی کلمات ممنوعه گذاشتن و از لیست نام های خانوادگی خارجش کردن، وگرنه نمیشد کاملا پاکشون کرد.
شمارش معکوس آدم ربا، کاراکترهای صفر دقیقه و صفر ثانیه مدام چشمک میزدن، بدنبال دستگیر شدن اون گروه گوه بهم زنِ موسسه هنگدا، آدم ربا فورا دهنش با اون صدای جهانیش رو بست، و اینجوری تو سکوت شومی فرو رفت.
YOU ARE READING
modu; silent reading (persian translation)
Romanceرمان مودو به معنی خاموش خواندن یکی دیگه از رمان های پریست همون نویسنده ی رمان ژن هون (گاردین) هست. توضیحات مربوطه توی همون بخش معرفی هست پس اینجا چیزی نمیگم. این رمان بصورت پی دی اف بازم توی همون چنل @priest_novels قرار میگیره و چیزای مرتبط دیگه ش ه...