چپتر 65؛ مکبث 6

267 63 13
                                    

"هربار حذف یه زخم."

****

کسی که فیلم میگرفت بشدت محتاط بود، و بجز خود ژو هوئیجین که توی کادر بود، فقط یه صندلی چوبی داغون و یه تیکه از طنابی که باهاش بسته بودنش وجود داشت، پس زمینه کاملا سیاه بود، و نمیشد هیچی دید. بعلاوه اون ویدیو حسابی کوتاه بود، فقط کمتر از یک دقیقه، و از ژو هوئیجینی که بیهوش بود فیلم گرفته بود، از ترس اینکه مبادا کسی نشناسدش، سخت تلاش کرده بود تا تماشاچی واضحا هرحفره ی روی صورتش رو ببینه.

بجز این، هیچ صدایی از آدم ربا درنیومد.

"کسی که ویدیو رو فرستاده یه کپه پروکسی استفاده کرده، و فعلا قابل ردیابی نیست،" لانگ چیائو گفت، "رئیس، اولین باره با همچین آدم ربای عجیب و زرنگی روبرو میشم، میخواد چیکار کنه، ما چیکار کنیم؟" (صرفا اگه نمیدونین، پروکسی سرور واسط بین دو دستگاه در یک شبکه ست. درواقع پروکسی یک سرور است که شبیه به یک دروازه یا واسطه بین هر دستگاه و مابقی فضای اینترنت عمل میکنه، جدای از اون کاربردی که هممون میدونیم، پروکسی ها برای تغییر آی پی استفاده میشن، و اینکه اطلاعات شناسایی فرد به سرور هدف استفاده نشه، اینجا هم همینه.)

صدایی از لو ونژو درنیومد، سرش رو پایین آورد و صفحه ی گوشی رو لمس کرد.

لانگ چیائو خیلی سریع واکنش نشون داده بود، و به محض پیدا کردن ویدیو بهش رسیدگی کرد، بااینحال خبر آدم ربای ناشناسی که ژو هوئیجین رو دزدیده بود انگار بال درآورده بود، و بااینکه چندتا کلمه ی کلیدی رو مسدود کرده بودن، بازم باقدرت تو اینترنت نفوذ کرده بود.

لو ونژو پرسید: "این چه زمانی تو اینترنت آپلود شد؟"

"شیش صبح."

راس ساعت شیش، زمانی که این شهر شروع به بیدار شدن میکنه.

بجز آلارم ساعت، دیگه چی از شایعات کامل و منتقل شونده بیشتر آدمو سر حال و حواس میاره؟

فی دو که کنارش بود آه کشید، قدمی عقب کشید، و پرسید: "کاپیتان لو، من باید برای همکاری با تحقیقات کناره گیری کنم؟"

لانگ چیائو نمیدونست چه خبر شده، و به سمت اون یه هجای سوالی درآورد: "ها؟"

"ها چیه، اونم یکی از مظنونینه،" لو ونژو تلفن رو برای لانگ چیائو پرت کرد، و بی هیچ ردی از ادب به سمت فی دو چرخید، "من الان نیاز دارم بدونم احتمالش وجود داره که کدوم آدما تو این مسئله دخیل باشن، و کدوم گروه از پشت سر توی هیاهو شرکت داشتن، بهم یه لیست اسامی بده."

ژو هوئیجین کاملا بی دبدبه کبکبه بود، اصلا زیاد تو دوربین ظاهر نمیشد، و تقریبا به زور چندتا عکس واضح ازش بیرون اومده بود، آدمای عادی ستاره‌ها و بازیگرا رو میشناختن، ولی کی میدونست آقازاده ای که سال تا سال خارج کشوره چه شکلیه؟

modu; silent reading (persian translation)Where stories live. Discover now