اونی که ساده لوح بود اینجا نشسته بود و با ترس نوشیدنی مینوشید، و اونی که ساده لوح نبود دیگه مرده بود
****
چن یوئن قبل از مرگش حتما میدونسته که هیچکدوم از وسایل شخصیش نمیتونن فرار کنن، و حتی خویشاوندای نزدیکش هم مورد هدف قرار میگیرن—وقتیکه مسئله ی هه ژونگیی توی ناحیه ی غربی اتفاق افتاده بود، اون چند روزی که تو دل مشکلا ایستاده بودن، وانگ هونگ لیانگ تحت اضطراب، حتی کنار چن ژن که هیچی نمیدونست هم بپا گذاشته بود، دیگه چی درباره ی چن یوئن که عمیق تر فرو رفته بود بگیم؟
اون یه دختر بدون پشتیبان بود، دقیقا چطور باید از دام اجتناب ناپذیر وانگ هونگ لیانگ دور میموند، و یواشکی برای ثویی یینگ تبصره ماده میاورد؟
اینکه وانگ هونگ لیانگ و دیگران عمیقا درباره ی افرادی که با چن یوئن در ارتباط بودن تحقیق کردن یا نه رو، فعلا نمیدونست، ولی اونا حداقل بنظر میرسید که موقتا با ثویی یینگ تو صلح بودن، برای چی؟
فقط دوتا احتمال وجود داره، یا وانگ هونگ لیانگ و بقیه ی اون گروه حرومزاده ها همشون احمق بودن، یا اونا فکر میکردن چیزی که میخواستن رو دیگه پیدا کردن.
چن یوئن اون سالا از یجور روش استفاده کرده بود، و اینجا و به ثویی یینگ تحویلشون داد، بعد از مدتی نه چندان دور، چن یوئن مرد، وانگ هونگ لیانگ و اون باندش هم متقابلا ساکت موندن، و به ثویی یینگ دست نزدن—این دیگه چیو توضیح میده؟
نگاه لو ونژو یکم سرد شد.
دوتا احتمال هست: یک، این دختر بی تجربه و ساده لوحِ مقابلش,که هرکسی با یذره تلاش میتونست بفهمتش درواقع چن یوئن رو فروخته بود.
دو، ثویی یینگ تحت وحشت، تمام مسئله رو به کسی که خیلی بهش اعتماد داشت سپرد—یعنی همون ژائو هاوچانگ.
و ژائو هاوچانگ حالا به هردلیلی، چن یوئن رو به وانگ هونگ لیانگ فروخت.
این زمان، تماسی از طرف اداره ی شهری با گوشی تائو ران گرفته شد، تائو ران جواب داد و مدتی تو سکوت گوش کرد، بعد سرش رو پایین آورد و روی گوشیش تایپ کرد و داد لو ونژو ببینه.
"وو شوئه چون تازه گزارش اظهاراتش رو توی بیمارستان تکمیل کرده، و هوآنگ جینگلیان و بقیه ی افرادی که از شبکه ی قاچاق مواد مخدر محافظت میکردن و درگیر کسریِ درصد بودن رو شناسایی کرده، ولی اون هیچوقت وانگ هونگ لیانگ رو ندیده."
لو ونژو یکم اخم کرد.
تائو ران خیلی سریع تایپ کرد: "درمورد چن یوئن، اون گفت که اونا 'لقمهی تازه 'صداش میزدن، حرف خود وو شوئه چون اینه که: بالاتر از هوآنگ جینگلیانگ یه نفر دیگه هم هست که خودشو نشون نداده، که فکر میکنه دخترای تو مکان های عمومی کثیفن، و وقتای عادی دوست داره که بیرون بازی کنه، اگه به یکیشون بربخوره که سخت 'رام 'میشه، از یکم مخدر استفاده میکنه، از بازی کردن که خسته و فرد هم بی مصرف بشه، وقتش که برسه پرتش میکنه اونجا پیش اونا."
YOU ARE READING
modu; silent reading (persian translation)
Romanceرمان مودو به معنی خاموش خواندن یکی دیگه از رمان های پریست همون نویسنده ی رمان ژن هون (گاردین) هست. توضیحات مربوطه توی همون بخش معرفی هست پس اینجا چیزی نمیگم. این رمان بصورت پی دی اف بازم توی همون چنل @priest_novels قرار میگیره و چیزای مرتبط دیگه ش ه...