"کاپیتان لو، میشه دستت رو بهم قرض بدی؟"
****
"چرا شایعات جیانگهو؟"
"چون من خیلی باورشون ندارم." فی دو پاهاش رو دراز کرد، و روی فضای عریض صندلی شاگرد کش و قوسی به خودش داد، این حرکت باعث شد اون تظاهر "دانشجوی خوب بودن" یجور شکاف کوچیک برداره، و یذره از بی خیالیِ "فی دو طوری" ازش بیرون اومد، "اگه واقعا همچین فردی بود، خانواده ی ژو خیلی قبلتر بهش اقرار میکردن و برمیگردوندنش، درهرحال......"
لو ونژو غریزی حس کرد ادامه ی حرفای اون حرفای خوبی نیستن، و دیگه آماده بود تا حرفای اون رو قطع کنه. درعوض دید که فی دو یهویی انگار که چیزی یادش اومده، و داوطلبانه حرفش رو به توقف ختم کرده.
لانگ چیائو درحالیکه نمیدونست چرا همچینه بادقت پرسید: "درهرحال چی؟"
"درهرحال......این جناب ژو، همیشه رفتار خیلی شایسته ای داشته، حتی اگه خیلی سال پیش اخلاق شخصیش کمبود داشته، بایدم فقط یه بار بوده باشه، این چند ده سال کارای خیرخواهانه ی زیادی انجام داده، که بعنوان بازگشت پسر ولخرج محسوب میشه، همسرش دیگه خیلی ساله که از دنیا رفته، و کسی هم نباید باشه که بخواد چیز اضافه ای بگه، هیچ آدمی بی نقص نیست، اینکه یه خطایی مرتکب بشی و باز برگردی، خیلی ارزشمندتر بنظر نمیاد؟" فی دو شبیه به اینکه تو کارش با جدیت محض باشه، به لانگ چیائو گفت، "من باور دارم با توجه به موفقیت های جناب ژو، لزومی نداره که گذشته ش رو پنهان و مخفی کنه." (بازگشت پسر ولخرج به خونه، که صفحه ی جدیدی از زندگی رو ورق زده و بچه ی خوبی شده)
لانگ چیائو سرش رو تندتند به بالا و پایین تکون داد، فکر کرد که فی دو با اون "مدیرکل سلطه گر" بی اخلاق و بی قانون تو رمانای پورنوگرافیک واقعا خیلی متفاوته، و کاملا لایق این بود که بعنوان الگوی متمدن و بافضیلت جوانان معاصر نامیده بشه.
لو ونژو همراه با یکم هشدار به فی دو خیره شد، و مفهوم مخفی شده توی حرفای درستکارانه ش رو شنید—این دسته حرومزاده ها به شکل گستردهای فکر میکردن که بچه ی نامشروع هیچی حساب نمیشه، مخصوصا تو سطح ژو جونمائو، چه برسه به اینکه زنش خیلی وقت بود کناره گیری کرده بود، حتی اگه هنوزم زنده بود، و تحت شرایطی که کاملا به این مرد میچسبید، بازم اساسا نمیتونست بدنیا اومدن چندتا بچه تو خارج رو کنترل کنه.
"اما باد از غار خالی میاد، و بازم لزوما اینطور نیست که کاملا بی اساس باشه،" فی دو لحنش رو عوض کرد، و باز گفت، "این حرف ژو هوئیشین درباره 'ماشین یه سلاح کشتار آشکاراست' خیلی منطقی بود، بنظرم چطوره که بازم درباره راننده ی مقصر تحقیق کنیم؟" (باد از غار خالی میاد: ضعف به شایعات بی اساس پر و بال میده)
حرفش تازه روی زمین جا گرفته بود، و تماسی از شیاو هییانگ وصل شد.
شياو هييانگ رو لو ونژو فرستاده بود بره تا از همكاراي دونگ چيان رانندهي مقصر درباره ي وضعيت دونگ چيان اطلاع پيدا كنه.
YOU ARE READING
modu; silent reading (persian translation)
Romanceرمان مودو به معنی خاموش خواندن یکی دیگه از رمان های پریست همون نویسنده ی رمان ژن هون (گاردین) هست. توضیحات مربوطه توی همون بخش معرفی هست پس اینجا چیزی نمیگم. این رمان بصورت پی دی اف بازم توی همون چنل @priest_novels قرار میگیره و چیزای مرتبط دیگه ش ه...