چپتر۴۱؛ درفش کوهستان و رودخانه

421 86 22
                                    

فرستاده قاتل ارواح بطرز وحشتناکی گفت: "جرعت کن به یه تار موی اون دست بزنی، من پشیمونت میکنم از اینکه از ′اونجا′ بیرون خزیدی."

************************ 

فرستاده قاتل ارواح حرکات پشت سرش رو شنید، بدنبالش یهو مچ دستش رو چرخوند، شمشیر قاتل ارواح به سمت سر آدم صورت روحی تاب خورد، اون از این وقفه استفاده کرد و سرش رو چرخوند، تقریبا با اون گوی بزرگ آتیش چشماش کور شد، مدتی نتونست پیدا کنه که ژائو یونلان اون آدم کجاست، فورا با دستپاچگی داد زد: "یونلان!"

اون حواسش پرت شد، اون آدم صورت روحی ولی قایم نشد و جاخالی نداد، گذاشت صورتش با شمشیر قاتل ارواح ملاقات کنه، ماسک شبح با لمس لبه ی شمشیر برشی روش درست شد، عجیب بود، فرستاده قاتل ارواح مثل این بود که درباره این آدم که شمشیرش رو گرفته بود تردید داشت، برگشت بدنش رو یهو حرکت داد و دستشو عقب کشید، لبه ی شمشیرش روی ماسک طرف مقابل رو افقی برید، درواقع جرعت نداشت ماسک طرف مقابل رو بشکنه، از کنار آدم صورت روحی فاصله گرفت.

آدم صورت روحی بلند خندید، با سرعت سوت کشان، مثل یه دسته مه سیاه عظیم، به سمت ژائو یونلان رفت، شنل بلندش جمع شد، اون آتیش حقیقی سامادهی که با ته سیگار کوچیک روشن شده بود رو گرفت و خاموش کرد، پشتش به درفش کوهستان و رودخانه بود، روبروی ژائو یونلان ایستاده بود، یوچوها فورا عقب کشیدن، پشت سر آدم صورت روحی عقب کشیدن، دور درفش کوهستان و رودخانه حلقه زدن.

ژائو یونلان چشماشو باریک کرد و آدم صورت روحی رو برانداز کرد، بدون عجله شروع به حرف زدن کرد: "بیفانگ اون قرقاوول هنوز واسم چاخان که میکنه میگه، آتیش حقیقی سامادهی میتونه نوه ی میمون رو هم بسوزونه که با جیغ و گریه ننه باباشو صدا بزنه، ولی ردای گندیده ی توعه خرابکار رو نمیسوزونه، جنابعالی حتما باید شخصیت خیلی بزرگی باشی."

ماسک رو صورت آدم کاملا روحی چهره ی بی احساسی شد، اونو نگاهش کرد: "من نمیخوام به تو صدمه بزنم، ارباب حکم بهتره که خودشونو درگیر این مسائل نکنن."

ژائو یونلان یه دستشو تو جیبش برد، شونه هاش به سادگی به یه طرف کج شدن، نیازی به زیادی چرب زبونی کردن نبود، حالتش مثل یه گانگستر با تجربه بود، شنید که اون بدون صداقت غرید: "اَییو، تا حد مرگ ترسیدم."

فرستاده قاتل ارواح قدم بزرگی برداشت، ژائو یونلان رو پشت سرش کشید، شمشیر قاتل ارواح رو افقی جلوش گرفت، این حرکت به منظور محافظت خیلی واضح بود، انقدری که ژائو یونلان کاملا شگفت زده به اون نگاه کرد.

از وقتی این آدم صورت روحی ظاهر شد، فرستاده ی قاتل ارواح حالت خیلی غیرعادی ای داشت.

ولی الان وقت گشتن دنبال این سوال نبود، ژائو یونلان که با دست فرستاده قاتل ارواح راهش بسته شده بود تو جیبش رو گشت، از یطرف میگشت و از یه طرف گفت: "با دیدن منظور شما، بنظر طبق افسانه ها درفش کوهستان و رودخانه واقعا نسبت آتیش ضعف داره......نه، درفش کوهستان و رودخانه مفهوم′سرکوب کردن′ داره، و تمام ارواحی که تونسته بگیره رو توش یکپارچه کرده، من شک دارم که این درواقع به هرچیزی که جریان داره ضعف داره، شامل آب، آتیش، حتی بیشتر ممکنه طوفان باشه، فقط باد این دنیا,آب و آتیش همشون خیلی ضعیفن درسته؟"

Guardian (Persian Translation)Where stories live. Discover now