اکسترا چپتر ۳

313 64 17
                                    

بعدا، دپارتمان تحقیقات ویژه از خیابون شماره 4 گوآنگ مینگ نقل مکان کرد، و به خیابون شماره 9 دانشگاه جابجا شد، که یه چراغ راهنمایی با دانشگاه لانگ چنگ فاصله داشت.

قبل از اینکه برن، لین جینگی که دل جدایی نداشت دستگاه آپدیت شده ای که شرایط رو بهتر کرده بود رو روی شونه ش گذاشت__یه دوربین SRL لوله بلند  ، این سمت اون سمت گوشه به گوشه ی خیابون شماره 4 گوآنگ مینگ  و از همه جاش عکس گرفت__حتی تار عنکبوت بزرگ رو هم ول نکرد، بعدش چنتاشو که براش راضی کننده بودن رو انتخاب کرد و به نشریه مجله فرستاد، و امید داشت تا تحت عنوان «محل قدیمی» منتشرشون کنه. (SRL دوربین تک لنزی بازتابی، تصویری که میگیره دقیقا همون چیزیه میبینی، لنزهاش قابل تعویضن. و بخاطر سنسورهای بزرگش عکس های باکیفیتی میگیره. لوله بلند که گفته یجور لنزه که دلیل اسم گذاریش به لوله(تفنگ) بلند بخاطر شباهتش به لوله ی تفنگه)

......و نتیجه ش این بود که اعصاب حساس سردبیر نشریه مجله وحشت خیلی بزرگی رو دریافت کنه.

سردبیر به این دلیل وارد بیمارستان شد، و به پلیس این حادثه ی شرورانه ی "ترسوندن عمدی با تصاویر ساختگیِ ماورایی" رو گزارش کرد، گندکاری خانواده هیچوقت نباید پخش بشه، و ژائو چو ناچارا خودش تو سکوت شخصا ظاهر شد و این مسئله رو حل و فصل کرد، بعد از اینکه برگشت، زیر نگاه خیره ی بی گناه راهب بودایی تقلبی، اون با یه مکث این آشغال خراب رو کتک زد.

خوردن خوابیدن زدنِ لین جینگ، درنهایت تبدیل به روتین روزانه‌ی تمام پرسنل  خیابون شماره 9 دانشگاه شد.

وضعیت اداره ی جدیدشون که یه اتاق زیرشیروونی کوچیک آفتابگیر داشت بشدت کهنه بود، پایین زیرزمینی با دو طبقه داشت، توی طبقه ی دوم زیرزمین کتابخونه شون بود، طبقه اول زیرزمین یه میز ماهجونگ گذاشته بودن که دورش با حلقه ای از لوح های یادبود احاطه شده بود، تو طول روز که مختص استراحت کردن پرسنل ارواح بود، یه سری از اونایی که بیخوابی داشتن میتونستن بلند شن و یه دست ماهجونگ بزنن.

......درنتیجه روزا معمولا میشد از توی طبقه اول مرموز زیرزمین که قفل شده بود صدای بهم زدن کاشی های ماهجونگ رو شنید.

خورشید تو اتاق زیرشیروونی طبقه ی بالا خیلی درخشان میتابید، یه رنگ ضخیم ایزوله دربرابر صدا بهش کشیده بود، و اونا که خسته میشدن میتونستن برن بالا و چرت بعدازظهری بزنن، پنجره که باز میشد، نمای کل حیاط رو پوشش میداد__حیف که توی باغچه منظره ی قشنگی نداشت.

به لطف اینکه از بین تمام اعضا توافقی درنیومده بود، باغچه هیچ برنامه ی یکپارچه ای نداشت، بعد از اینکه توسط اونا بخش بندی شد، تبدیل به یه سبک قاطی پاتی غیرعادی عجیب شد، و هر چرت و پرتی رو توش داشت.

ژائو یونلان ینفری کل حیاط پشتی رو تصاحب کرد، این جوون خاص که هیچوقت نتونسته بود با هنر و فرهنگ جور باشه همیشه یه ذائقه‌ی منحصر بفردی داشت، اون رزهای موردعلاقه ژو هانگ رو رد کرد، گیاه تاک که چو شوژی پیشنهادش داده بود رو رد کرد، انجیر معابد  درخواستی لین جینگ رو هم رد کرد......و درنهایت، سبزیجات پشت حیاط پرورش داد. (درخت انجیر معابد بعنوان لور و انجیرهندی هم شناخته میشه، بهش مکرِ زن هم میگن(واقعا یادم نمیاد دلیلشو چی میگفتن ولی یه دلیلی داشت😂) عکسش پایین هست.)

Guardian (Persian Translation)Onde histórias criam vida. Descubra agora