فرستاده قاتل ارواح یهویی چرخید، و ژائو یونلانی رو دید که خودشو محکم پوشونده بود، و تنش لباس مخصوص کوهنوردی بود، زیر پاش هم گربه سیاهی دنبالش میکرد
******مدتی گذشت، ژائو یونلان نگاه بشدت قدرتمند و سرکوبگرش رو برداشت، پلکهاش رو پایین انداخت، نصف واقعی و نصف الکی اخم کرد، بدون عجله و با آرامش پرسید: "بعلاوه من حس میکنم این مسئله خیلی عجیبه، چرا شما حتی جرعت گرفتن حکم ژن هون رو ندارین، و درعوض فقط جرعت دارین که من یه انسان عادی رو بعنوان ارباب حکم بشناسین؟ من این آدم، یجور ماهر تو چرت و پرت گفتنم، و واقعا ذره ای مهارت ندارم، درباره کار کردن هیچکار نمیکنم,و واسه خوردن هرچی میخورم کافی نیست ( یجور اصطلاحه. یعنی مثل یه خوک فقط بلده بخوره و بخوابه و کاری نمیتونه بکنه.)، مغزمم بدردنمیخوره، شما نگاه کن، دیگران که چاپلوسی منو میکنن احمق میشم."
قاضی حس کرد ارگان های داخل شکمش که مدت طولانی ای بود که بهشون نیاز نداشته با درد بهم پیچیدن، و ناچارا لبخند خشکی زد: "نفرمایید، نفرمایید."
ژائو یونلان یهویی به جلو خم شد، به اون نزدیکتر شد و پرسید: "نکنه جد من با کونلوئن یه ارتباطی داره؟ اونجوری که خیلی خفنه."
قاضی تو دلش مخفیانه غرید و ناله کرد.
ولی ژائو یونلان همچنان نمیخواست که اونو ول کنه، و به پرحرفیاش ادامه داد و گفت: "علاوه بر اون توی این شیش ماه، من آرامش نداشتم، ساعت آفتابی تناسخ بود، باز درفش کوهستان و رودخانه بود، اینبار باز قلموی فضیلت و شایستگی اومده، بنظرم یکی دیگه م که بیاد، کافیه تا همه ستون های شمال جنوب شرق غرب باهم جمع بشن__اَی شما بگین، این چهار شی مقدس از کجا میان؟ قلموی فضیلت و شایستگی اینطور بنظر میاد، که با کونلوئن ارتباطی داره، ساعت آفتابی تناسخ براساس افسانه ها از انتهای سنگ سَن شِنگ ساخته شده(سنگ سن شنگ چپتر 12 توضیح داده شده)، من شنیدم اون زمان وقتی نیووا انسان رو خلق کرد، با رها کردن هر تندیس گلی یه ماسه ی درخشان رها میشد، تا درنهایت که اون به بالا نگاه کرد، فهمید ماسه ها دیگه جمع شدن و تبدیل به ستونِ بزرگ قیف مانندی شدن، و به سرعت برای ضربه زدن به آسمون میرفت، انگار که میخواست سه قلمرو رو ببلعه، نیووا بدون اتلاف وقت کنترلش کرد، و سرکوبش کرد، روی اون سنگ زندگی قبل از این زندگی و زندگی بعدی هرانسانی بود، درنتیجه بعدا بعنوان سنگ سَن شِنگ میشناختنش، اینطوری ساعت آفتابی تناسخ هم درنهایت با ملکه نیووا مرتبط شد. بعلاوه درفش کوهستان و رودخانه، شوآن وو ی بزرگ متعلق به آبه، نکنه ارتباطی با فوشی فنگ شی اون سالها داره؟ ما اینجا تو آب نسبتا عمیقی هستیم درسته؟ من با شنیدن دربارش حس میکنم که دارم از ترس میلرزم."( شوان وو به معنی لاکپشت سیاه یکی از چهار سمبل صور فلکی چینی. علیرغم این اسم معمولا به شکل لاکپشت و ماری که بهم پیچیدن بیان میشه. تو فرهنگ آسیای شرقی بعنوان یه حیوان نام نمیبرنش بلکه بهش میگن شوالیه سیاه، روح نگهبان شمال در تائوییسم. و فنگ شی اینجا هم مثل چپتر قبل اشاره به خانواده و قومشون داره. فوشی و نیووا هم همونطور که اشاره شده بود باهم خواهر و برادر و زن و شوهر بودن برای همین خاندانشون یکیه.)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Guardian (Persian Translation)
Romanceترجمه ی فارسی رمان چینی ژن هون یا همون گاردین که سریالی با همین اسم از روش ساخته شده نویسنده رمان: priest چنل تلگرامی: priest_novels علاوه بر چیزمیزای مرتبط به سریال و رمان فایل ترجمه هر چپتر اونجا هم بصورت پی دی اف قرار میگیره. رمان ژن هون شامل: ۱۰...