#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
هنوز داغ بود : داری راه فرار نشونم میدی
منو رو هول داد سمتش : اینبارو باید برگردی
من هیچ وقت زیر حرفم نمیزنم
هیچکس نمی تونه از دستم فرار کنه
مخصوصا موجود ضعیفی مثل تو
پس آروم بمون انرژیتو بزار واسه وقتی رسیدی خونه
خانوادت عصبانی ان
تنبیه سختی در انتظارته پس باید قوی باشی...
پیش مارکوس بمون کمکت می کنه قوی شی
با ترسو و فرار کردن خودتو نابود می کنی
هرچقدر هم حرومزاده باشی باز یکی از خودشونی
مارکوس یک گرگ خون خواره ولی می تونم ببینم چقدر واسش مهمی
واسه همین هم عین سگ دنبالت له له میزنه
بزار بزرگت کنه بعد خودت تیکه پارش کنو جاشو بگیر
تنها راهی که می تونی از دستش نجات پیدا کنی همینه....
دایان عصبی خندید : راه پیشرفت نشونم نده عوضی
اگه برسم اون بالا بالاها اولین نفر خودتو تیکه پاره می کنم
هارولد با آرامش خندید
خوش خنده شده بودلیوان آبجو رو برداشت
یه نفس نصفشو بالا رفت : بی صبرانه منتظر اون روزم🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...