#PART_35

65 8 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

هارولد : نمی خوای پسش بدی؟!

گیج نگاش کرد : چی‌و؟!

هارولد با سر به دستش اشاره کرد

_ میدم وقتی رسیدیم میدم
چقدر مونده؟!

: تا یک ساعت دیگه میرسیم زندانت

_ لذت می بری از اذیت کردنم مگه نه؟؟؟

: اوهوم خیلی زیاد کیدو
باید قیافه تو وقتی حرف میزنم ببینی

انگار محکم کوبیدم تو تخ-مات

چپ چپ نگاهش کرد : حرف زدنت با کتک زدن زیاد فرقی نداره

زبونت به اندازه مشتت قوی

_ خوبه دوست دارم اذیت شدنت‌و ببینم

دایان ساکت به جاده خیره شد

نباید از حرفاش ناراحت می شد

هارولد بی ارزش ترین آدم زندگیش بود

تا یک ساعت دیگه واسه همیشه از دستش خلاص می شد

پس دلیلی نداشت به حرفاش فکر کنه

_ شغلت چیه؟؟
: قاتل متجاوز

_ بامزه بود حالا راستش‌و بگو

: کدومش‌و بگم؟؟
_ هرکدوم که بیشتر شبیه خودت واقعیته

: همه شون خود واقعیم ام کیدو

اسنایپر.... ارتش.... نیروی دریایی....

🚬🍷

@rosenovelsss

لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️

MY_DARK_HUNTER🥃❌Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ