#PART_85

15 2 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

هارولد نیشخندی به حرکتش زد

نیپلش‌و به دندون گرفت و کشید

دایان با درد و لذت گردنش‌و چنگ زد

هارولد با شهوتی که هر لحظه بیشتر می شد به جون نیپل‌هاش افتاد

جای دندون‌هاش بدن دایان‌و پوشونده بودن

بی وقفه مک میزدو گاز می گرفت

دایان بی جون زیرش پیچ‌و تاب می خورد

شهوت کل اتاق‌و گرفته بود

امیدوار بود صدای ناله هاش خونه همسایه نره

بلاخره بعد از دو دور طولانی هارولد آروم گرفت

دایان چشمهای تارش‌و بست و‌ خوابید

البته بهتر بود بگه بیهوش شد

روی شکمش نشست سرش نبض میزد

واسه اولین بار تو زندگیش چندبار پشت سر هم ارضا شده بود

هیچ وقت بیشتر از یک‌بار ارضا نشده بود

سکس اونقدر واسش جذابیت نداشت که بخواد به جنون برسونتش

خیره به دایانی که خیس آب‌و کبودی بود نیشخند زد

موهای روی پیشونیش‌و عقب زد

بدنش گرم بود : کیدو فکر نکنم بتونم بذارم بری

تو خواب ناله کرد مشخص بود درد داره

آروم بلند شد
خودش‌و تمیز کرد و بدون اینکه لباس بپوشه سمت دایان رفت

با دستمال خیس کامل تمیزش کرد

🚬🍷

MY_DARK_HUNTER🥃❌Where stories live. Discover now