#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
انقدر غرق شهوت و لذت شده بود صدای دایانو نمی شنید
سرعتشو کم کرد
آروم محکم و عمیق می کوبید
دایان بلند بلند ناله می کرد
صدای ناله هاش کل خونه رو گرفته بود
لذتش انقدر عمیق بود فکر می کرد درد داره
هیچ وقت همچین کوفتیو تجربه نکرده بود
هیچ وقت یک آل-ت بزرگ لعنتی توش نبوده
اصلا خبر نداشت همچین نقطه حساسی توی بدنش هست
زانوهاش از کشیده شدن زیاد می سوختن
هارولد بلاخره ضربه آخرو زد
شکمشو چنگ زدو اجازه داد آب داغش توی عمیق ترین قسمت دایان فرو بریزه
چند دقیقه صبر کرد
سنگین شدنشو که حس کرد آروم عقب کشید
خیلی پرش کرده بود
آب داغش از سوراخ دایان بیرون ریختو تختو خیس کرد
نرم خوابوندش روی تخت
عقب نکشید توی همون حالت بهش خیره شدصورتش قرمز شده بود
بی اراده خم شد و نرم لبشو بوسید
انتظار داشت تقلا کنه ولی بی جون همراهیش کرد
همراهی دایان دوباره تحریکش کرد
آل-ت لعنتیش دوباره مثل سنگ سفت شد
🚬🍷
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...