#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
اروم اروم زخماشو تمیز کرد
هربار لمسش می کرد از درد منقبض می شد
دیدن این صحنه باید واسش عادی می شد
ولی نشدهربار درد می کشید و اینبار بیشتر از همیشه بود.....
_ میدونی که قرار نیست با این زخمها کاری که کردیو ببخشم
بهش عادت کن دایان تو مال منی....
خواب بود صداشو نشنید
حتی اگه می شنیدم چیزی نمی گفت
مارکوس زخماشو کامل بست
پتوی نازکی روش کشید و نورو کم کرد
پایین مبل که نشست نگاهش به دست مشت شده دایان افتاد
اروم دستشو گرفت
انگشتاشو باز کرد
پیپ گرون قیمت افتاد زمینبا اخم برش داشت مال هارولد بود
عصبی تر از قبل پیپو انداخت روی میز
چشماشو بست و سرشو به مبل تکیه داد
نمی تونست تنهاش بزاره
تب می کرد
دایان بخاطر کتکهایی که از بچگی خورده بود زیاد تب می کردباید بیدار می موند و مطمعن می شد حالش خوبه....
°°°°°°
هارولد کلافه از نبود پیپش دستشو دراز کرد
: یکی بده
جیسون ابرو بالا انداخت_ پیپت کو!؟
🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
ESTÁS LEYENDO
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...