#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
لیلی : نمی تونی زندونیم کنی من که بچه نیستم
_ هستی اگه نبودی تنها بیرون نمی رفتی
از اون بدتر بهت گفتم کیدو چرا نزدیکت شده
ولی عین خیالت نیستو می خوای مخشو بزنی
باورم نمی شه نسبت خونی با من داشته باشی
لیلی خندید : عمو دیگه اونقدرام احمق نیستم
دایان جونشو بخاطرم به خطر انداخت
تو بودی همچین کاری نمی کردی
منم نمی کردم هیچکس نمی کرد
پس از این کارش فقط یک نتیجه می شه گرفت
دایان عاشقم شده واسه همین اون کارو کرد...
دایان : ببخشید حرف تونو قطع می کنم
ولی لیلی قبلا هم گفتم تو فقط واسم یک دوستی
یک دوست ساده
حقیقتش من با یکی تو رابطم...خبیث گردنشو نشون داد : یکمم وحشیه
دیشب کل بدنمو کبود کرد
لیلی و هارولد شوکه بهش خیره شدن
باورش نمی شد دایان همچین چیزیو به لیلی بگه
دایان با لذت بهشون خیره شد
واسش مهم نبود لیلی بفهمه
اتفاقا اینجوری خیلی بهترم بود
با یک تیر دو نشون میزد هم لیلی قطع امید می کرد
هم یک جنگ درست حسابی واسه هارولد درست می کرد
لیلی بهت زده زمزمه کرد
: تو مگه..مگه دیشب اینجا نبودی!؟؟
هارولد خشن و مرگبار از پشت اشاره کرد حرفی نزنه
🚬🍷
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...