#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
همیشه از این کار فراری بود
بخاطر مارکوس ازش متنفر بود
نمی دونست می تونه انقدر جنون آمیز ازش لذت ببره
تلمبه های قوی و سرعتی هارولد ادامه داشتن
بی وقفه خودشو تو سوراخ دایان می کوبید
حتی فرصت نفس کشیدنم بهش نمی داد
تنگ و داغ بود
انقدر که هارولدو دیوونه کرده بوددایان واسه بار سوم ارضا شد
خسته چشماشو بست
سرشو به سینه هارولد تکیه داد
نیم ساعت پشت سر هم تلمبه زده بود ولی بازهم داشت ادامه می داد
انگار اصلا خستگی رو حس نمی کرد
توقع داشت از خودش چندشش شه ولی بدتر داشت لذت می برد
هیچ حس بدی نداشت
با اینکه هارولد با زور جلو اومد ولی بازهم چند برابر اون لذت برده بود
همش بخاطر لمس خشن دستهای هارولد بود
اجازه نداد دایان حتی یک ثانیه درگیر درد شه
انقدر عمیق توش کوبید تا بلاخره به نقطه حساسش رسید
دایان شوکه و وحشت زده دستشو چنگ زد
: نه اهههه نکننن اهههه
درد دارهههه وایسااااا اههه داری پارم می کنییی
هارولد وایسااااا اههههههارولد با لذت شکمشو لمس کرد
حرکت سریع و خشن آل-ت شو از روی شکم دایان حس می کرد
🚬🍷
VOUS LISEZ
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Roman d'amourاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...