#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
هارولد : بیرون باشید یکم دیگه میاد
رویس سر تکون داد
با سرعت بیرون رفتنانگار اون ها هم می خواستن ازش فرار کنن
هارولد پیپ الماس کاری شده اشو دراورد
دایان : هی اون مال منه
_ تو خودتم مال منی کیدو
تخس ابرو بالا انداخت : اینجا قانون حرف اولو میزنه!؟
هارولد بی حوصله کام عمیقی گرفت
_ بحثو نپیچون
: یعنی میگم اینجا دیگه قدرت خاصی نداری
نمی تونی هرکاری خواستی بکنی
باید پیرو قانون باشیهارولد دود غلیظو بیرون داد
_ کیدو عصبانیم نکن
: اتفاقا می خوام بکنمتموم این مدت رو مخم بودی
اذیتم کردی آخرم برم گردوندیبخاطر تو پام به این جهنم باز شده
_ بخاطر من یا ضعیف بودنت!!؟
مارکوس چطور اجازه داد بیای!؟: کارتر می خواست منو بکشه خودشو انداخت جلو
جای من تیر خورد
نمی تونست تکون بخورههارولد از پشت دود سرد و آروم واکنش شو نگاه می کرد
_ خیلی ناراحت شدم
دایان حرصی سر تکون داد
: البته که شدی با اون قلب مهربونت ناراحت همه می شی مخصوصا من
_ بی انصاف نباش
خسته سمت در رفت : بیا دیگه همو نبینیم هارولد
سعی نکن اذیتم کنی
میدونی که اینجا قانون حرف اولو میزنه🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...