#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
کارش واسه امشب تموم شده بود
خواست بره که چیزی یادش افتادلی لی خیلی مطمعن حرف میزد دستاش مشت شدن
عصبی دور خودش چرخید
: جهنم بزار هر بلایی می خوان سرش بیارناینجوری کار منم راحت می شه
بدون اینکه کاری کنم انتقاممو می گیرم
چرخید بره ولی نتونست
عصبی دوید سمت دستشویی
سر راه چند نفرو هول داد بی توجه به ناله و فحشاشون سرعتشو بیشتر کرد
نزدیک دستشویی که شد صدای جیغ آرومی شنید
نفهمید چجوری درو هول داد رفت تو
صحنه رو به روش اونقدری بود که خونشو به جوش بیاره
چاقو جیبی شو دراورد
نمی تونست مبارزه کنه لعنتی واسه همینم همیشه کم میاورد
کم مونده بود لی لی رو کامل لخت کنن
یکی شون چرخید سمت دایان
لی لی با دیدنش جیغ کشید و گریش شدیدتر شد
زخمهای کمرش خوب نشده بودن
حتی اگه می شدنم نمی تونست با غولهای رو به روش بجنگه
چرخید و با قدرت گلد محکمی به شیر کوبید
آب با سرعت روشون پاشید
گیج و شوکه عقب رفتن
دایان دوید و با قدرت ضربه محکمی بهش زد
مرد هیکلی عقب رفتو محکم به اون یکی خورد
لی لی کنار افتاد
با سرعت کتشو دور دختر لرزون پیچیدکمرشو گرفت و با سرعت از دستشویی بیرون زدن
🚬🍷
YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...