#PART_77

22 3 0
                                    

#MY_DARK_HUNTER

🚬🍷

دایان توی یک حرکت رو میزی‌و کشید

همه وسایل با سرعت پخش زمین شدن

صدای شکستن شون بدتر هارولدو عصبانی کرد

دایان نفس زنون چرخید

قدم اول‌و برنداشته بود که گردنش اسیر دستهای قوی و داغ هارولد شد

محکم چنگش زد

دست آزادش روی شکم دایان نشست

: می خواستم یکم استراحت کنی

ولی مثل اینکه حالت بهتر شده کیدو

وقتشه بریم سر برنامه اصلی مون

دایان با قدرت عقبش زد

فشار دست هارولد روی شکمش تو یک ثانیه همه نیرو شو از بین برد

پاهاش بی جون شدن

دردش کشنده بود
روی تخت که افتاد تو خودش جمع شد

هارولد بالای سرش وایساد : از کدوم شروع کنیم کیدو!؟؟

بدنت حسابی زخمی نمی تونم کتکت بزنم

فایده ای هم نداره فکر نکنم زخم جدید روی زخمات درد خاصی داشته باش

پس می مونه یک کار...

دایان شکمش‌و گرفت : تو خواب ببینی

_ اوه نه قراره تو بیداری ببینم اونم همین الان

خودت انتخاب کن دهنت یا سوراخت!؟؟

سوراخت باش خودتم لذت می بری

دایان با چشمهای به خون نشسته نگاهش کرد

جای زخمی که دفعه قبل زده بود روی شکمش مونده بود

هارولد رد نگاهش‌و گرفت

_ آره نقاشی خودته جاش مونده می بینی دایان

توام به موقع اش می تونی خیلی بی رحم باشی

🚬🍷

MY_DARK_HUNTER🥃❌Место, где живут истории. Откройте их для себя