#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
ریه هاش سوختن
هارولد بعد ده ثانیه آروم ولش کرددایان بی جون تو بغلش افتاد
صدای سرفه های خشکش بلند شد
گلوش می سوخت
هارولد با خنده پشت گردنشو نوازش کرد
_ مارکوس مثل بچه گربه بزرگت کرده کیدو
یعنی باور کنم تاحالا سیگار نکشیدی
ضربه محکمی به سینش زدو عقب رفت
: روانی دیوونه خفه ام کردی
هارولد با لذت روی مبل لم داد
_ قیافت دیدنی بود
دایان با درد گلوشو گرفت: کم دردو مرض دارم این گلو دردم اومد روش
_ یکم دیگه خوب می شه
ولی تاثیرش تا شب می مونهکم کم حسابی میری رو هوا کیدو
عصبی دستشو چنگ زد : چه کوفتی بود؟؟؟
هارولد به زخم روی دستش خیره شد
_ ناخونات بلند شدن
دیشب کمرمو مثل توله شیر تیکه پاره کردی: چرت نگو می گم چه کوفتی به خوردم دادی
_ چیز خاصی نیست
یکم محرک جنسی قاطیش بودچشمهاش گرد شدن : چی بود؟؟؟
محرک جنسی!؟ دیوونه شدی!؟؟
_ هی هی آروم کیدو دیگه چیزی که شده
تا شب احتمالا دو سه باری مجبور شی خود ارضایی کنی
🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️
ESTÁS LEYENDO
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...