#MY_DARK_HUNTER
🚬🍷
پوزخند زد : نمی خوان یک هانتر شکار شه
واسه اسم شون خوب نیست
_ مهم تر از اسم اونا واسه خودت خوب نیست
با پشت دست ترقوه اشو لمس کرد
: مخصوصا الان که خیلیا میدونن واسه مارکوس عجیب مهمی
چشم غره رفت
دستشو پس زد_ همش باید یادم بندازی
: مگه یادتم میره!؟؟چشماشو بست : نمیره ولی توام انقدر یادم ننداز
دود غلیظو مزه مزه کردو آروم بیرون داد
_ سعی می کنم
: ممنون می شمهارولد پیپو به لباش چسبوند
_ یکم بکش آرومت می کنه
دایان سرشو چرخوند : نمی خوام همینم مونده معتاد شم
_ مواد نیست
: از بوش مشخصه هست_ نیست من بدنمو با همچین گوهی خراب و کثیف نمی کنم
گیج نگاهش کرد : پس چیه!؟
_ بکش چیز بدی نیست ارومت می کنه
مردد سرشو جلو برد
از دست خودش کام ضعیفی گرفت
دود غلیظ پیپ گیجش کرد
خواست با سرعت بدتش بیرون که دست هارولد قفل دهن و دماغش شد
_ نگهش دار کیدو فقط چند ثانیه
شوکه تقلا کرد
چشمهاش گرد شدن کم مونده بود خفه شه
🚬🍷
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️

YOU ARE READING
MY_DARK_HUNTER🥃❌
Romanceاون یه گرگِ گرگی که واسه شکار من فرستاده شده خانوادم فرستادنش چون نمی خواستن کس دیگه ای شکارم کنه بهش اجازه دادن هر بلایی می خواد سرم بیاره تا فقط برم گردونه هر بلایی...❌🚬 ☄️☄️☄️☄️ نام فارسی : شکارچی تاریک من نویسنده : rose ژانر : ROMANCE | #EROT...